صفحه اصلی
loading...
 
 
 

آخرین نمره دیکته یک شهید

سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393
فرخنده صفری مادر شهید سید‌حسین میرقیصری اینگونه روایت می‌کند: یک بار هم با صدای بلند صحبت نکرد. از همان کودکی رفت سراغ کار؛ او کمک خرج خانواده بود. برایش غریب و‌…

کار فرهنگی

دوشنبه 26 اسفند 1392
خودش مسئول کتابخانه بود.هر کتابی را که امانت می داد پشت جلد آن برگه ای می چسباند که خواسته بود خواننده ی کتاب خلاصه ی آن را داخل برگه ها بویسد.بعدهم خودش با دقت خلاصه…

حفظ نگاه

دوشنبه 26 اسفند 1392
پدر،ابراهیم را با خود به بنایی می برد،از خیابان های اصلی که مرکز فساد بود عبور نمی کردند.راهش دورتر می شد اما از کوچه های فرعی می رفت.خیلی به پسرها تاکید می کرد مواظب…

هم درس هم کار

دوشنبه 26 اسفند 1392
نصف روز مدرسه،نصف روز دیگر هم پیش پدر کار می کرد.نمی گذاشت وقتش به بطالت بگذرد.،هم درس می خواند و هم کمک حال پدربود. شهید ابراهیم جعفرزاده

اعتراض

شنبه 24 اسفند 1392
زنگ ریاضی بود ومعلم درس می داد:"عدد صفر ارزشی ندارد ،عدد یک ارزش دارد.حال ما این یک را می گذاریم قبل از هزاران صفر که ارزشی ندارند،این یک به بقیه ارزش می دهد. معلم…

تقسیم کار

پنجشنبه 22 اسفند 1392
نزدیک عید بود و موقع خانه تکانی.ابراهیم به هرکس کاری می داد.همه باید کمک می کردند ، اینطوری فشار هم به یه نفر نمی اومد و مادرهم خیلی خوشحال  بودخانه که تمیز شد رفتند…

پذیرفته شده دانشگاه کالیفرنیا چگونه تخریب‌چی شد+ عکس

چهارشنبه 25 دی 1392
 به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، سرگذشت توقف بعضی از آدم ها توی دنیا مایه عبرت است و خالق ما فرموده «فاعتبرو یا الوالباب...» . حتما با وجود این آدم‌ها در…

روایتی از برخورد احمد متوسلیان با زن و بچه تفنگ‌چی کومله

چهارشنبه 25 دی 1392
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس باشگاه «توانا»، عجب مردهایی بودند که فریب‌خوردگان ضدانقلاب را نجات می‌دادند، شهرها را آزاد می‌کردند، حتی به فکر زن و…

ماموستایی که شهادت را بر تمکین به ضدانقلاب ترجیح داد

جمعه 20 دی 1392
شهید ماموستا عبدالقادر بزرگ‌امید از شهدای روحانی استان کردستان است که در راه دفاع از انقلاب، شهادت را بر تمکین به خواسته‌های نامعقول ضدانقلاب ترجیح داد. شهید…

طلبه‌ای که کلید فتح شد

جمعه 20 دی 1392
چند روزی بود که رفته بودیم مقر قلاجه و آماده می‌شدیم برای عملیات کربلای یک که شهید نخبه زعیم رو با لباس نظامی در حالی که یک عمامه جمع و جور رو سرش بود دیدم. او از بچه…