شهید خسرو کورنگ بهشتی در سال 1339 در خانواد های مذهبی و زحمت کش در یکی از محلات محروم اصفهان متولد شد و تحصیلات خود را تا دیپلم با موفقیت سپری کرد . او در دوره دبیرستان علاقه زیادی به نوشتن از خود نشان داد که این مسأله موجب روی آوردن او به سرودن شعر و نوشتن مقاله و داستان شد و این ها خود نشانه هایی بود از تجلی روح پاک و بی آلایش این شهید.
با آغاز قیام شکوه مند ملت ایران بر علیه نظام طاغوت (او که در این دوران در دبیرستان بود) به همراه دیگر دوستانش به صفوف ملت پیوست و با دوستانش د ر تظاهرات و فعالیت های انقلابی شرکت م یکرد، چنان که یک بار که با دوستانش مشغول فعالیت های انقلابی بود، مورد تعقیب قرار گرفت و در این حادثه یکی از دوستانش به شهادت رسید.
در سال 1358 به دانشگاه راه یافت و در دانشگاه نیز همواره یکی از نیروهای فعال در دفاع از آرمان های انقلاب و خط امام بود و با گروه کها درگیری داشت. با بسته شدن دانشگاه ، او به عنوان همکاری وارد سپاه شد و مدتی در اصفهان و سپس در روستاهای اطراف سمیرم به نگهبانی و حراست از انقلاب پرداخت و در این راه زحمت ها کشید.
با پیوستن به سپاه در سال 59 این بار عزم جبهه کرد، در حالی که بیش از هر زمان دیگر خوشحال به نظر می رسید و پیوستن به سپاه را برای خود افتخار می دانست تا آن حد که پوشیدن لباس فرم را لیاقت خود نمی دانست و حرمت این لباس را بالاتر از این می شمرد.
وی قبل از این در مخابرات سپاه و بیت امام مشغول خدمت بود (دورانی که از شیرین ترین دوران زندگی او بود) و همیشه خوشحال بود که در خدمت امام خود بوده است و ازآن دوران به خوبی و خوشی یاد م یکرد و به هنگام بازگشت از محضر امام بر خود م ی بالید که توانسته است دست امامش را 8 بار ببوسد و قرآن و کتاب تفسیر خود را به امضای حضرت امام برساند.
در سال 1360 علی رغم ممانعت سپاه (به خاطر لزوم حضور ایشان در مخابرات) به جبهه دار خویین رفت و پس از مدتی به دلیل نیاز ، دوباره فرا خوانده شد و از جبهه برگشت . روح مجاهده گر و خستگی ناپذیر وی هیچ گاه آرام نداشت و پیوسته در تب و تاب مبارز ه و حضور در سنگر و جبهه می سوخت. او همواره از این که در جبهه نباشد گله مند و ناراحت بود و در پی آن بود که وسایل عزیمت خود به جبهه رافراهم کند.
از ویژگیهای شهید اخلاص و رازداری در کارش بود. او سعی میکرد کارها و فعالیتش برای خدا و در مسیر اسلام باشد و همواره در مسائل سپاه و جنگ رازداری می کرد و حاضر نبود اطلاعات آن را در اختیار کسی قرار دهد که این خود مسأله مهمی بود.
سرانجام در اواسط فروردین 61 با اصرار فراوان موفق به اعزام گردید و به جبهه های جنوب روی آورد و عاقبت در بعدازظهر 29/2/61 گل مرادش شکفته شد و با شهادت به دیدار معبود شتافت. یادش همیشه جاویدان باد.
پیامی از وصیت نامه شهید
در هر کاری خدا را در نظر بگیرید. در صحبت، در رفتار، در تصمیم گیری، در دخل و خرج زندگی و در همه کارها؛ همچنین تغذیه روحی و معنوی را فراموش نکنید.