حسین شبانی، فرزند حیدرعلی و گلی شبانی، در پنجم اردیبهشت ماه سال 1342 در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد.
در سال 1349 تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه شیخ محمد حسین آغاز نمود و سه سال ابتدایی دبستان را در آنجا گذراند. با وجود سن کم مسایل را به خوبی درک می کرد . سختی های پدر و وضعیت اقتصادی نامساعد خانواده او را برآن داشت که به صورت شبانه به تحصیل علوم قرآن بپردازد و روزها نزد پدر کار کند.
در سال 1359 با دختر خاله اش ازدواج کرد.
اوایل به حرفه بنایی مشغول بود و از این راه معاش خانواده را تأمین می کرد. در کارهای خانه از کمک کردن به همسرش دریغ نمی کرد و با روی باز و گشاده همه مسایل را حل می کرد.
پس از اینکه خدمت سربازیش را انجام داد، عضو بسیج و سپس سپاه گردید. پس از شروع جنگ در انجم ن مهدوی- که در محل تشکیل شد- ثبت نام و آمادگی خود را برای رفتن به جبهه اعلام کرد.
اولین بار در تاریخ 60/7/15 به جبهه های کردستان اعزام شد. در دومین بار اعزامش به جبهه به عنوان تک تیرانداز و سنگرساز خدمت کرد. در عملیات بیت المقدس از ناحیه پای چپ مجروح گردید.
پس از معالجه در تاریخ 61/1/3 به جبهه های جنوب اعزام شد و حدود 2 ماه را در آنجا گذراند.
او مدت 36 ماه را در جبهه ها خدمت کرد. در طی این مدت 3 بار مجروح گردید.
حسین در عملیات والفجر 8 با عنوان فرمانده گروهان حضور یافت . در این مدت لحظه ای از یاد حق و انجام وظیفه خود غافل نبود. بعد از بمباران شیمیایی حلبچه غم چهره اش را فرا گرفته بود . او این بمباران را فاجعه می دانست و معتقد بود اگر کسی آن صحنه ها را ببیند، دیگر نمی تواند به خانه و زندگی دلبستگی داشته باشد. بعد از بمباران حلبچه 10 روز اینجا بود و 10 روز دیگر را برایش مانده بود که برگردد. که به منطقه فاو رفت. با جان و دل می کوشید منطقه فاو را- که حاصل خون هزاران شهید بود - حفظ نماید.
درگیری شدت گرفت و گردان او در محاصره دشمن افتاد . او مجروح بود و حرکت برایش مشکل شده بود. هر چه نیروها اصرار کردند که او را با خود به عقب ببرند، قبول نکرد. تأکید داشت بقیه هر چه زودتر برگردند . پس از آن درگیری دیگر خبری از حسین نبود و او مفقودالاثر شد.
بالاخره پس از 10 سال دوری پیکر مطهرش به نزد خانواده اش بازگشت و در خمینی شهر در گلزار مصطفوی استان اصفهان به خاک سپرده شد.