روحانی شهید: حسين قديري روستاي نكوآباد، از توابع شهرستان مباركه، در سال 1343 شاهد رويش آلالهاي از نسل پاكيها بود؛ ستارهاي كه در نگاه پاكش، درياي نور ميجوشيد. شهيد حسين قديري، فرزند كمال، مولودي بود كه به تقدير نقش بند وجود، آمده بود تا در قحط سالي فرياد در جمع كبوتران پرواز قيام سرخ حماسه را رقم زند. او در زمانهاي كه دنيا را، فسون افسونگري مردارخور پر كرده بود، ميآمد تا در ركاب مراد سبزش، ايمان را معني سازد. دوران كودكي را در كوچه پس كوچه هاي ايام، در نشاط كودكانه طي كرد و راهي مدرسه گرديد. دوران تحصيل تا پايان مقطع متوسطه با توكل و تلاش دنبال گرديد و پس از آن بود كه شهيد با پيشنهاد پدر ايمانياش ره به حوزة علميه راست نمود. او در راستاي تعقيب آرمانها و وصول به ارزشهايش، رهسپار حوزة علميه اصفهان گرديد و با صلابت و پشتكار به خوشه جيني از خرمن علم و دانش پرداخت حسين به درس و بحث مشغول بود كه سايه سنگين و ابر سياه تعدي، چشم انداز روشن امنيت و آرامش شهرش را مكدّر ساخت. او اضطراب و دهشت قلب مادران و فرزندان وطن را تحمل نتوانست؛ پس كتاب گذارد و سلاح گرفت. او در طول سال هاي 1361 تا 1363 سه مرتبه توفيق حضور در ناموسگاه يافت و به دفاع همت گمارد تا آن كه در نهايت به تاريخ 23/12/1363 در پايان عمر زمستان به استقبال بهار عروج شتافت و در شرق بصره، خدا را ديدار نمود. «روحش شاد و راهش پررهرو باد»
«طلبه شهيد: حسين قديري» با سلام و درود بر تمام پيامبران الهي كه براي نجات بشر از طرف خداوند مبعوث شدند تا انسانها را از بتپرستي و خودپرستي به سوي خداپرستي هدايت كنند. با سلام و درود بر ائمه اطهار صلواتالله عليهم اجمعين و با سلام و درود بر نايب بر حق آنها امام زمان(عج)، حضرت آيتالله الامام الخميني (روحي فداه) و بر تمام شهيدان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي صدام (لعنهاله عليه) و سلام بر خانوادههاي شهداء. اول سخنم به طلاب عزيز است، چون مردم روي اين تيپ حساسيت دارند. شما اي طلاب عزيز كه سرباز آقا امام زمان(عج) هستيد، بايد كاري بكنيد كه بتوانيد اسلام واقعي و اين انقلاب را به مردم بفهمانيد چون برنامه اسلام به دست شما ميچرخد، بايد اول خود را تزكيه كنيد تا بتوانيد ديگران را بسازيد. در خواندن درس كوشا باشيد، در عبادات كوشا باشيد، اگر ميخواهيد در درس پيشرفت داشته باشيد، نماز شب را ترك نكنيد و از ائمه اطهار صلوات الله عليهم دست بر نداريد. هميشه تكيهگاهتان اول خدا و بعد ائمه(ع) باشد. درس خواندنتان فقط براي رضاي خدا باشد. به فكر اسلام باشيد، اوقات خود را به بحثهاي بيهوده صرف نكنيد. با تلاش خود، كاري كنيد كه منافقين و دشمنان اسلام نتوانند وارد حوزهها شوند و لباس مقدس روحانيت را بپوشند و بر ضد اسلام كار كنند و مردم را بدبين به دين مقدس اسلام كنند. هميشه از سخنان رهبر انقلاب درس بياموزيد كه فرمود: اگر يك بازاري كاري بر خلاف اسلام انجام دهد مردم نميگويند تمام بازاريان اينچنين هستند ولي اگر يك نفر روحاني كمتر كاري را بكند كه در شأن او نيست، مردم ميگويند تمام روحانيت اينطور هستند. اما مردم بايد بفهمند كه چرا اين جوانان به جبهه ميروند؟ بايد اين وصيتنامهها را بخوانند و هدف شهيدان را بفهمند. به قول امام عزيزمان كه فرمودند: «پنجاه سال عبادت كردهايد، خدا قبول كند، اما يك بار هم كه شده اين وصيتنامهها را بخوانيد». يك بُعدي فكر نكنيد، اين راهياست كه بايد طي گردد و سفري است كه بايد به پايان برسد پس چرا و به كدامين دليل پايانمان مانند علي(ع) و فرزندانش نباشد. شهادت يك انتخاب است، نه يك اتفاق، آن مرگ در بستر است كه اتفاق است، شهيد انتخاب ميكند. خداوند به انسان آزادي داده است تا انتخاب كند. رضايت الهي را يا رضايت شيطان را، سعادت يا شقاوت، شهادت در راه خدا را يا مرگ در بستر را. بدانيد اي مردم و به ديگران هم بگوئيد، اجباري در كار من نبود، بلكه با آگاهي كامل و هدف مشخص پاي در ميدان مينهم. به هر سو نظر كردم، راه شيطانرا ميديديم، بجز يك راه كه آنهم راه حسين(ع) كه در اين زمان فرزند او روحالله آن را پيروي ميكند و من هم از روحالله پيروي كردم. بايد بگويم، كشته شدن من و امثال من فقط براي دفاع از دين مقدس اسلام و ناموس ميباشد، آن كساني كه در صدد هستند تا با توپها و تانكهايشان اين دين را از بين ببرند، بايد بدانند كه اينها وسيلهاي است براي نابودي خودشان، چون پشتيبان اين دين خداست كه فرمود: «مشركين اراده كردهاند، اين دين را از بين ببرند ولي خداوند دين خودش را حفظ ميكند و آن را تمام ميكند، هر چند كه مشركين كراهت داشته باشند». پس اي مردم! بدانيد، كشته شدن در راه دين باختن نيست، بلكه يك فوز عظيم است و بدانيد خداوند كساني را كه اولياي او هستند، شهيد ميكند. همان طوري كه حضرت علي(ع) ميفرمايد: «جهاد دري هست از دربهاي بهشت كه خداوند باز ميكند براي خاصه اولياء خود». بنابراين معلوم است، براي كشته شدن اين چنيني، هيچ گونه غم و اندوهي روا نيست. پس شما اي زندگان آگاه باشيد كه قافله مرگ همچنان به مقصد نيستي از اين دنيا در حركت است و شما نيز بزودي به آن ملحق ميشويد، پس بيدار باشيد تا بتوانيد آن طوري كه خداوند دوست دارد، بسوي مرگ رويد، قبل از آنكه در چنگال او گرفتار شويد. بسويش برويد، همان طوري كه در حديث است: «مُوتوا قَبل اَن تَمُوتُوا» (بميريد، قبل از آنكه شما را بميرانند). امروز روز امتحان است، امروز روز نداي هل من ناصر ينصرني حسين(ع) است. اين نداء امروزه از زبان رهبر انقلاب، مظهر تقوا، روح الله (روحي فداه) بگوش ميرسد، پس او را ياري كنيد كه اسلام را ياري كردهايد. سخني هم براي خانواده خودم. شما اي مادر عزيز كه با زحمت و رنج مرا تربيت و بزرگ كردي، بايد مرا ببخشي اگر نتوانستم حق خودم را به تو ادا كنم. من اگر شهيد شدم، باعث افتخار تو هستم، چون ميتواني روز قيامت شفيع داشته باشي، البته اگر وظيفهات را خوب در اين دنيا انجام دهي. تو اي همسر عزيزم! بايد مرا ببخشي اگر نتوانستم آنطوريكه بايد براي تو شوهر خوبي باشم. شما خانواده نبايد در مرگ من آن طوري شيون كنيد كه دشمن شاد شود. تو بايد فرمانبردار امام(مدظله) باشي، همان طوري كه فرمودند: «همسران شهداء بايد شوهر كنند»، تو بايد با يك فرد با ايمان پيوند زناشوئي ببندي. خواهرانم بايد زينبوار زندگي كنند، به حرفهاي مردم كه هيچ درك نميكنند و فقط براي دنيا كار ميكنند، گوش نكنيد. هميشه به فكر مرگ باشيد. كتابهايم را برادرم استفاده كندو ... . درضمن روي سنگ قبرم حتماً نام طلبه را ذكر كنيد، يعني بنويسيد: «طلبه شهيد حسين قديري». خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. والسلام عليكم و رحمتالله و بركاته. حسين قديري تاريخ 10/12/63