شهید احمد خوش کیش فرزند علی جان در تاریخ 10/8/1343 در شهر وزوان در خانواده ای مذهبی متولد و دوران تحصیل را تا سال سوم هنرستان با موفقیت به پایان رسانید که در این مرد از هر نظر به خصوص از نظر اخلاقی مورد تایید خانواده و معلمان خود بود ایشان با رها کردن تحصیلات کلاسیک در سال 1361 وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه علمیه امام صادق (ع) تحصیلات مقدمات را پشت سر گذاشته و بنا به ضرورت زمان که حضور در جبهه ها بوده در تاریخ 2/5/1362 با کسب رضایتنامه کتبی از پدر و مادر عازم جبهه ها شده و در طول حضور در جبهه به عنوان تکاور و تک تیر انداز در لشکر 14 امام حسین (ع) انجام وظیفه نموده و نهایتا در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق مفقود الاثر گردیده و پس از 1 سال پیکر متلاشی شده ایشان پیدا شده و تشییع و در تاریخ 25/4/71 در زادگاهش وزوان به خاک سپرده شد.
((فلیقاتل فی سبیل الله الذین یسرون الحیواه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما))
((مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس بر جهاد به راه خدا کشته شد و یا فاتح گردید روا باشد که او را اجر بزرگ عنایت کنیم.))
در آیه ای که تلاوت شد خدا به مومنان، خداجویان،عاشقان و جانبازان راه خودش امر می کند که با تمام قوا و تجهیزات با مادیون و دنیاپرستان یعنی همان کسانی که زندگی دنیوی را بر آخرت ترجیح داده و خریدند بجنگید و در آخر به مومنان و مجاهدان راهش مژده و بشارت می دهد که اینکه شما را اجری عظیم که دخول در بهشت است عنایت می کنیم.
لاکن اکنون که خداوند بر ما منت گذارد و باب جهاد که یکی از ابواب بهشت است بر ما گشوده و هموار کرده باید با خلوص نیت و کمال رضایت آنرا در اعماق دل پذیرا باشیمکه از احادیث معتبر است که اگر امتی دست از جهاد بکشد روی سعادت نخواهد دید و ذلت وخواری بر آن حکم فرما خواهد شد. زیرا خدای نخواسته زیر بار این مسئولیت سنگین و در ضمن الهی شانه خالی کردیم از معتدین یعنی همان کسانی که از حدود خدا تجاوز کردند می باشیم. زاستی که باب جهاد باب سعادت ، باب بهروزی و باب نیکبختی است چون که در سایه شمشیر است که بهشت به دست می آید اما چه شمشیری؟ شمشیری که با اخلاص و تنها برای حفظ حدود و مرز خدا به کار گرفته شود.
و آن مجاهدی که فقط و فقط هدفش حفظ و گسترش اراده الهی باشد و نیتی پاک و بدون وسوسه داسته باشد. آری تنها خلوص است که می تواند انسان را به کمال فضائل اخلاقی و اخروی برساند. زیرا که اگر خلوص در کار نباشد نه تنها جهاد نصیبمان نمی شود بلکه ما را از درگاه رحمتش مطرود می داند و ما را از رحمتش بهره ای نصیب نخواهد گردانید. باید که خودمان ، روحمان ، باطنمان و این نفس سرکشمان را تزکیه کنیم. باید درونمان را از آلودگی ها و پلیدی ها پاک و مطهر گردانیم و اگر خودسازی و تزکیه در کار نباشد جزو همانها می شویم که رانده شده از درگاه ایزدی می باشند. همان طور که در احادیث آمده است که می فرماید که نهان و غیوب خود را اصلاح ، پاک و تزکیه کند خداوند آشکار او را اصلاح خواهد کرد و در آخر می فرماید کسی که برای دینش کار کند خدا امر دنیا و آخرت او را کفایت خواهد کرد و هر که نیکو کند آنچه بین خود و خداست خدا آنچه بین او و مردم است نیکو گرداند. این حدیث را باید درس اخلاق و سرلوحه حیات خود قرار دهیم و هر آن نفسمان را به یاد این حدیث بیاندازیم و آن را سرکوب کنیم. زیرا که نفس آدمی متظاهر است و همیشه و در هر حال می خواهد خود را با جلوه بهتری بنمایاند و تنها با کوبیدن نفس است که انسان می تواند به کمالات و فضائل اخلاقی نائل آید و باید مواظب بود که اسیر آمال و امیال شیطانی نگردیم به دلیل اینکه هر لحظه انحراف و لغزش از حدود خدا برای ما وجود دارد مگر برای خالصان که درون و نفسشان را اخلاص دادند و برای خدا کار کردند.
همان طوری که خود شیطان قسم می خورد و می گوید خداوندا به عزتت قسم که تمام بندگانت را به ذلالت و گمراهی می کشانم مگر بندگان خالصت را و هم چنین از پیامبر اکرم نقل شده است که مردم همه هلاک می شوند مگر عالمان و بعد می گوید عالمان نیز هلاک می شوند مگر عاملان یعنی کسانی که به علمشان عمل کردند و عاملان نیز هلاک میشوند به جز خالصان و در آخر می گوید خالصان نیز در خطرند و هر آن امکان انحراف برایشان وجود دارد در جایی که رسول اکرم (ص) چنین می گوید: ((جان ما چه ارزشی می تواند داشته باشد)) خلاصه هر لحظه امکان دارد مرگ گریبانگیر انسان شود و آدمی را از پای در آورد و این شکی ندارد پس بهتر است که مرگ خالصانه و مخلصانه برای طلب رضایت خدا باشد و اما صحبتی که با برادران بسیجی و حزب الله وزوان داشتم این بود که در همه جوانب اخلاق اسلام را رعایت کنند زیرا اگر خدای نخواسته با یکی از برادران و یا خواهران کمی تند باشند باعث می شود که حزب الله کوبیده شود و این را هم بدانید که اگر بد با مردم برخورد کردید با روی خون هزاران شهید که جانشان را در طبق اخلاص نهادند گذاشته اید و این خیانت بزرگترین خیانت به خون شهیدان است و هر چه بیشتر نیروها را جذب کرده و متشکل سازید و جلوگیری از انحراف و لغزش و خطا کنید و اگر غیر از این بود نشانه عدم خودسازی ماست و در آخر صحبتی با پدر و مادر داشتم این بود که مبادا بر مرگ من گریه کنند زیرا که دشمن با دیدن اشک چشم تو خوشحال می گردد و سوء استفاده می کند زیرا راهی که من می روم راه حسین است و هیچ شبهه و شکی در آن نیست در ضمن کتابهایی را که از من باقی مانده را در اختیار کتابخانه انجمن اسلامی هنرستان تحویل دهید تا در اختیار عموم هنرجویان قرار گیرد.
در آخر از همه شما برادران عزیزم حلالیت طلب می کنم و می خواهم از شما که اگر آزاری ، اذیتی از ما بر کسی رسیده است ببخشید و به جای گریه بر من دعا کنید که فرج ولی عصر امام زمان هر چه نزدیک و نزدیکتر گردد. خداوند به همه شما توفیق اخلاص و بندگی بدهد.
والسلام علیکم و رحمت الله