صفحه اصلی
loading...
 
 
 

مداحی که با مراجعه به قرآن زمان شهادتش را فهمید

سه‌شنبه 17 دی 1392
علی زاکانی از رزمنده بسیجی لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) و لشکر 10 سیدالشهدا(ع) بود که از 15 سالگی به جبهه رفت و 62 ماه فضای روحانی و معنوی جنگ را زیر آتش دشمن با 15 عملیات تجربه…

انقلاب دوم به دست چه کسانی رقم خورد+تصاویر

سه‌شنبه 17 دی 1392
اغلب ما آدم‌ها وقتی زندگی را آغاز می‌کنیم یادمان می‌رود که قرار است از اینجا برویم و اصلا آمدنمان فلسفه دیگری داشته است. آنقدر با جدیت می‌افتیم دنبال جمع کردن مال و…

فردا صبح ساعت10

شنبه 23 آذر 1392
قرار بود با آقا و خانواده بریم پارک که.... زنگ در خونه به صدا در اومد آقای باهنر پشت در بود گفت::به آقا بگین چندتا از رفقا دور هم جمع شدند در مورد مسائل نهضت صحبت می کنند…

خیانت های بهشتی!

شنبه 23 آذر 1392
کار هر روز سید شده بود از اون چهارراه می رفت.فقط بخاطر اون نوجوون.نووجونی که هر روز روزنامه ی مجاهدین خلق رو می گرفت دستش  و بلند میگفت:خیانت های بهشت!خیانت های…

صحیح نیست!

شنبه 23 آذر 1392
از جلسه جامعه روحانیت آمده بود خانه.خیلی خسته بود. گفت این شیوه کار به هیچ وجه صحیح نیست.کارها بیش از حد به من بستگی پیدا کرده و این به صلاح هیچکس نیست خاطره ای از…

نماز با حضور قلب

شنبه 23 آذر 1392
صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید.با خودم گفتم: کاش نمازرو زودتر تموم کنه. اگه یه خمپاره بیاد وسط خاکریز؟ اما مصطفی آرام و مطمئن، به همه عطر زد محا سنشو شانه…

شب عروسی...

شنبه 23 آذر 1392
شب عروسیش دیدنی و به یاد ماندنی بود.برای اولین بار تو شکل و شمایل ویژه ای می دیدیمش.با کت و شلوار سورمه ای تر و تمیز و یه پیرهن سفید،شده بود یه داماد درست و حسابی.اما…

حاضر جوابی...

شنبه 23 آذر 1392
وقتی رسول برادر کوچکترش شهید شد اومد تو سنگر ودو دستی تو سرش می زد و باخنده می گفت:منو بگو که اونو نصیحت می کردم.بیچاره مادرم فکر می کردمن آدم حسابی ام،حالا چطوری برم…

جشن های کوچک او

چهارشنبه 20 آذر 1392
از 7سالگی کار می کرد،.وقتی به خانه می رسید چیز زیادی از حقوق هفتگی اش باقی نمی ماند.برای تمام اهل خانه شیرینی و بستنی می خرید.مبلغی هم نگه می داش برای خرج هفتگی خواهرها…

جشن های کوچک او

چهارشنبه 20 آذر 1392
از 7سالگی کار می کرد،.وقتی به خانه می رسید چیز زیادی از حقوق هفتگی اش باقی نمی ماند.برای تمام اهل خانه شیرینی و بستنی می خرید.مبلغی هم نگه می داش برای خرج هفتگی خواهرها…