محمدرضا اعتباری/تولد:1342/شهادت20/2/1361عملیات بیت المقدس
برادران شهید محمدعلی ومحمد رضااعتباری درخانواده ای مذهبی درمحله پزوه خوراسگان چشم به جهان گشود.پدران ها کشاورزبود وانان دردوران کودکی ونوجوانی همراه باتحصیل به پدرخود نیزکمک می کردند.در دوران پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز این دوبرادر همگام به دیگرجوانان انقلابی شهرمان نقش موثرخود در مبارزات علیه رژیم شاه راایفا کردند.شهید محمد علی اعتباری در12بهمن 57درتهران همراه باسیل عظیم دوستداران امام خمینی رحمه الله به استقبال ایشان رفت وپس ازان نیز درحدود 6ماه درجماران دربیت حضرت امام رحمه الله در خدمت معظم له بود وی جزاولین گروهی بود که درغائله کردستان به انجا اعزام شد وبا منافقین مبارزه کرد وپس از ان با شروع جنگ تحمیلی نیزدرعملیات های زیادی شرکت وبا دشمن بعثی مبارزه کرد.شهید محمد رضا اعتباری نیزباالگو قراردادن برادر بزرگترخود،درجبهه های حق علیه باطل قدم نهاد وهمراه با برادرخود،درجبهه های حق علیه باطل قدم نهاد وهمراه بابرادرخود درعملیات های مختلف ازجمله شکست حصرابادان ،ازادسازی بستان و...شرکت کرد وقبل از عملیات فتح المبین موفق به دیدار مرجع ورهبرخود حضرت امام رحمه الله شد.سرانجام این بسیجی دلاور درعملیات بیت المقدس ودرحالی که رزمندگان اسلام برای پیروزی بزرگ وازادی خرمشهر عزیز اماده می کردند بر اثر اصابت گلوله ار پی جی به مقام رفیع شهادت نائل شد.وی همچون مولایش امام حسین علی السلام با پیکری بدون سر وگردن دیدار حق را لبیک گفت.محمد علی اعتباری نیز در این راه ازبرادر کوچکتر خود جا نماند ودرعملیات بدر ودر حالی که گلوله دشمن قلبش را شکافته بود شهد شهادت را نوشید.
بنام الله و پرورش دهندة انسانها و سلام بر مهدی موعود (ع) و با درود به نائب بر حقش روح خدا و با درود به روان پاک شهیدان اسلام و راه حق و آزادی که به درجة شهادت رسیدهاند و با درود به رزمندگان اسلام که در جبههها حماسه میآفرینند و با نثار کردن خونشان اسلام و قرآن عزیز را آبیاری میکند و آن را بارورتر میکنند تا روزی بشود در تمام دنیا گسترده شود و من امروز به جبهه آمدهام تا توانسته باشم کاری برای خدای خویش کرده باشم و امروز آماده هرگونه جانبازی هستم. تا این جان ناقابل خود را فدای اسلام بکنم و این جان را هدیه به خدا بکنیم و انقلاب را سربلند و نگاه داریم و ما ایرانیها مثل مردم بیوفای کوفه نیستیم که در کوفه حضرت مسلم (ع) و در صحرای کربلا امام حسین (ع)را تنها گذاشتند. اکنون وقت انجام وعدهای که من برای خود دادهام فرا رسیدهاست . با پیام حسین زمان خمینی کبیر دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و برای احیای اسلام عزیز انجام وعده خود داوطلبانه به جبهه رفتم. سلام برتو ای پدر و مادر عزیزم در این راه انبیاء است که در آن قدم گذاشتم و شهادت را خدا نصیبم کرد گریه برای من نکنید چون جان من که بالاتر از خون امام حسین و علی اکبر نیست و با صبر و استقامت باشید. پدر و مادر داغدارم . چگونه میتوانستم مشاهده کنم که هر روز عدهای از بهترین جوانان ما کشته میشوند. و من به کارهای روزمره مشغول باشم؟ میدانم از دست دادن من شاید سنگین باشد . ولی غم از دست حسین (ع) بر فاطمه زهرا سنگین نبود. مگر آنها نبودند که کشته شدند تا دین اسلام پابر جا باشد ؟ من هم به نوبه خود از آقا و سرورم حسین (ع) درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را یاد گرفتم. من آموختم که زندگی مادی نکبت بار است و نباید منتظر باشم که مرگ مرا فرا گیرد. بلکه ما باید سراغ مرگ برویم. مگر انسان یک دفعه بیشتر میمیرد؟ پس چه بهتر که آن یک دفعه هم در راه خدا باشد. خطاب به مادرم در این برهه از زمان برای فرزندتان آرزوی پیوستن به علی اکبر حسین (ع) را داشته باشد برخود ببالید که امانت خدا را به خود خدا برگردانید. برادران عزیز – در کالبد شخصیت یک انسان تازه به بلوغ رسیده یا مقداری از بلوغ گذشته دو نیروی همیشه در ستیزند و دو نیروی متضاد یکی نیروی هوی و هوس شیطانی دوم نیروی عقل و هوای نفس خود را زیر پای خود بگذار و آن را از بین ببر تا نتوانند بر شما غلبه بکند و نیروی عقل را پیش بگیر و بسنج کدام بهتر است. ای پدر عزیز، امیدوارم که برای از دست دادن من غصه و افسوس نخورید که شهادت حدنهائی تکامل یک انسان است و آماده از دست دادن بقیه فرزندان خود در راه خدا باشید. برادرانم من که شهید شدم نگذارید اسلحة من روی زمین بیفتد و باید اسلحة مرا بردارید و به جبهه بروید و بر علیه دشمنان اسلام به جنگید و برادر راه خدا بهترین و برترین راههاست و پوینده و کوشنده در این راه باش و آنان که شهید شدند و راه خود را ادامه دادند رفتند و شما هستید راه آنها را ادامه دهید . وظیفه شما زیاد است و شما باید پیام خون شهیدان را به مقصد برسانید. برادران عزیز پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز بکوشید و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید. و زمان زمان حسین است و ایام عاشورا. ای خواهران عزیز حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرارا دهید و همیشه فاطمهوار و زینب گونه به ادمة راهشان کوشا باشید. به پدر و به پدر و مادرم و ملتم، قدر این ابر مرد را بدانید و از بیانات گهر بارش استفاده نمائید که به راستی خداوند حجت عظیم به ما عطا نموده است و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را به ما اهداء نموده است. قدرش را بدانید که فردا در روز جزا در پیشگاه،خداوند سرافکنده و شرمسار نباشیم و همیشه گوش به فرمان امام باشید و از این نعمت گرانبها که خداوند نصیب ما کرده است حداکثر استفاده را بنمائید و به دوستانم این سفارش را دارم که مبادا امام را تنها بگذارید. چون تنها گذاشتن امام بر خلاف رضای خداست و تنها گذاشتن امام یعنی بند کشیدن مستضعفان ایران بلکه مستضعفان جهان. والسلام. فرزند کوچک شما محمد رضا اعتباری 20/8/60
شیون مکن مادر، در مرگ خونبارم بگذر ز من دیگر عزم سفــر دارم
گر کشته گردیم در جبههای مــــادر بهرم مکن زاری، بهرم مزن بر سر
یک پرچم سبزی در خانه زن مـــادر بهرم چراغان کن شوق خــدا دارم
رخت حسین برتن عزم سفـــر دارم چون قاسم داماد بهرم حنا سازی
در هر شب جمعه، قـدری ازآن آرید بر قبر من مادر، قدری از آن مالید
چون قاســــم داماد این آرزو دارم