چهارم مهر 1345، در شهر خوراسگان از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. بنا بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان 1361، در چم هندی بر اثر اصابت ترکش و غرق شدن در آب توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در گلستان شهدای اصفهان واقع است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله
گمان مبرید آنهایی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند . شهادت میدهم که خدا یکی است و جز او کسی خدای دیگر نیست و شهادت میدهم که محمد صلیالله علیه و اله فرستاده خداست و شهادت دریچه آزادی من از دنیا، شهادت منتهای حرکت یک مسلمان آزاده بسوی ابدیت ، شهادت آرزوی من چه میتوانم بنویسم و چه میتوانم سفارش کنم برای شما. این شما بودید که ما را در ادامه راه شهیدان آزاد مردان امید میدانید و این شما بودید که ما را پرورش دادید و این شما امت آزاده بودید که مشوق و راهنمای ما بودید. اکنون این خونها چه ارزشی دارد که در راه آزادی شما که راه هستی مطلق است ریخته شود.
ای انقلاب عزیز ما سیراب شو از خون ما و براهت ادامه بده و ای نهال برومند انقلاب اسلامی ایران شکوفا شو که ریشه در خون هزاران شهید داری و جوانه بزن در هر دشت و کرانه که میوههای رنگینت برای مستضعفان چه شیرین و گواراست . این بازوان انقلاب بجوشید از شریان قلب پر از خون ما و به تداوم خویش ادامه بده ای جوانان برومند و رزمنده برای رهایی امتهای تحت ستم فلسطین، لبنان، عراق و ... برخیزید و بکوشید تا به یاری خدا آنها را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهید. این اسلامیان برخیزید و به رهبری رهبر کبیر، روح خدا خمینی عزیز پرچم اسلام را در سراسر جهان برافرازید، ای جوانان نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین علیهالسلام در میدان نبرد شهید شد.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی اکبر حسین ، در راه حسین و با هدف، شهید شد.
ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.
همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید، زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا دادهام پس نخواهم.
ای اقوام و خویشان من بر من اشک تمساح نریزید اگر واقعاً مرا دوست دارید حالا راهم را ادامه دهید و با شرکت در جبههها و کمکهای مالی پشت جبههها اسلام را یاری کنید.
ای پدر بزرگوارم مرا ببخشید اگر خدای ناکرده از شما سرپیچی کردهام، پدرم، مادرم ؛ من راه خود را پیدا کردهام و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین جواب دادهام، هنگامی که به آرزوی دیرینهام رسیدم آسوه و راحت باشید.
پدرم ، مادرم؛ سلام مرا به امام، یاور مستضعفان برسانید و به امام بگویید که من تا آخرین قطره خون خود دست از مبارزه و جنگ برنداشتم تا جان خویش را در راه اسلام فدا نمودم.
دپر و مادرم امیدوارم مرا به آقا حجهابن الحسن ببخشید و اگر حب فرزندی در شما بوجود آمد بر من گریه نکنید اگر چه فرزند ناقابلی را از دست دادهاید بسوی گلستان شهدا بشتابید و بر تربت شهیدان فاتحه بخوانید و ببنید که این جوانها پدر و مادر داشتهاند یا نه؟
پدر عزیزم چند زیلویی که من دارم به مقدار پولی که بمن دادهای تا بخرم ، زیلوها را بفروش (فرشها را) پولت را بردار و بقیه را برای ایتام بده، پدر عزیزم از این که مرا به این سن رساندهای تشکر میکنم اجر شما نیز با خدای تعالی باد.
برادرم باز هم بشتاب بسوی جبهههای حق علیه باطل، سلاح مرا بدست بگیر و راه مرا ادامه بده. اما برادران و خواهران عزیزم توصیه من به شما این است که شکرگزار این نعمت الهی باشید و قدر آنرا بدانید و بدانید راهی که من رفتم راهی است بسوی خدا. امیدوارم که شما هم راه مرا ادامه دهید .
در آخر یک پیام هم برای قاچاقچیان و این جنایتکاران ضد خدایی دارم؛ ای قاچاقچیان بیایید و دیگر از خدا بترسید و خون شهیدان ما را هدر ندهید، بیایید و دیگر از این عمل ناشایسته دست بردارید به خدا قسم در روز قیامت در مقابل خدا، قرآن و خون شهیدان مسئول هستید.
خدا حافظ پدرم ، مادرم و دوستان
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته