|
بسم ربّ شهداء والصدّیقین
|
|
|||
شهید قاسم پور / جواد
دسته: شهدای طلبه، مشخصات نام : قاسم پور / جواد نام پدر : میرزا محمد تاریخ تولد : ۱۳۴۰-۵-۱ محل تولد : آران وبیدگل تاریخ شهادت : ۱۳۶۵-۱۰-۴ محل شهادت : جزیره ام الرصاص شهرستان : آران وبیدگل یگان : مسئولیت : معاون گردان تحصیلات : محل تحصیل : گلزار : گلزار شهدای آران وبیدگل زندگی نامه
[نمایش] روحاني شهيد: جواد قاسمپور نام «حاج جواد قاسمپور» براي مردم كاشان و آران نامي آشناست. بسيجيان آن ديار هنوز پس از ساليان سال روحاني دلاوري را كه گرماي حضورش در هجوم سرب داغ و تركش دلگرمي ايشان بود از ياد نخواهند برد. زندگاني سراسر نورش، روشنگر راه دوستان و رهروان راه سرخش است. ايشان به سال 1340 در شهر مذهبي «آران» چشم به جهان گشود و زندگي را در خانوادهاي كشاورز، آغاز كرد و از همان كودكي طعم تلخ فقر و مشكلات مادي را چشيد و سخت و محكم شد. پس از پايان دورة ابتدايي به حوزة علمية «آيت الله يثربي» رفت و هوش و استعداد خويش را در راه نشر علوم و معارف اهل بيت -عليهمالسلام- به كار گرفت. عشق و علاقة وافر به علوم حوزوي باعث شد تا به دروس مقدماتي بسنده نكرده و به منظور بسط انديشه و رشد فكري خويش، مطالعاتش را در حوزة تفسير، تاريخ و حديث گسترش داد. با اوج گرفتن مبارزات مردم بر ضد رژيم پهلوي و استكبار جهاني، او نيز چون ديگر طلاب آزاديخواه و پيرو امام، در راه پيروزي نهضت سبز خميني -رحمهاللهعليه- وارد صحنة مبارزه شد. با نصب اعلاميه بر در و ديوار مدرسه، ديگر طلاب را به مبارزه ميشوراند و اعلاميه و كتب حضرت امام -رحمهاللهعليه- را در شهر آران پخش ميكرد. در اين مسير بارها از سوي مأمورين رژيم دستگير و بازداشت شد؛ ولي ذرهاي از هدف عالي خود كنار نكشيد. پس از پيروزي پرشكوه انقلاب به دستان پرتوان وي و هزاران دليرمرد ايراني، شور او به خدمت، دوچندان شد و پس از يادگيري فنون نظامي در قم به محافظت از بيت امام -رحمهاللهعليه- و مدرسة فيضيّه مشغول گشت. او كه اينك به حوزة قم منتقل شده بود، همزمان با تحصيل معارف، مسائل سياسي آن روزها را به دقت دنبال ميكرد و به دنبال خط اصيل انقلاب ميگشت. به شهيد مطهري ارادت خاصي داشت و تفكرات اصيل او را فرا راه زندگي خويش قرار داده بود. با آغاز جنگ تحميلي و تجاوز ناجوانمردانة استكبار جهاني آهنگ اعزام سرداد و همراه ديگر طلاب غيور، داوطلب حضور در ميادين رزم شد. ابتدا با حضور ايشان در جبهه مخالفت شد ولي وي با شنيدن اولين سخنان، به نيت شوم همكيشان بني صدر خائن پي برد. به همراه تعدادي از طلاب خدمت امام -رحمهاللهعليه- رسيد و از پيرِ مراد خويش برات حضور در ميادين عشق را گرفت. اولين هجرت عاشقانهاش در مهرماه 59 رقم خورد و اين خود، سرآغاز فصل نويني در زندگاني طلبة دلير كاشاني بود. سوسنگرد، هويزه، آبادان، گيلانغرب، سرپل ذهاب، خرمشهر و دهها منطقة عملياتي ديگر شاهد رزم دليرانة شيخ جواد در طول ساليان حضور در جبهه بودند. در عملياتهاي بسياري شركت داشت و از پيكار مردانة او و ياورانش، نام ايران و انقلاب را در تاريخ اين مرز و بوم سربلند گشت. جانشين گردان «امام محمدباقر -عليهالسلام-» لشگر 14 امام حسين-عليهالسلام- در بازگشت از جبهه نيز با سخنرانيهاي آتشين خود، چنان شوري در جوانان ايجاد ميكرد كه هربار تعداد كثيري از جوانان كاشان و آران را با خود همراه ميكرد و به جبهه ميبرد. او كه در عملياتهاي مختلف، افتخار جانبازي يافته بود وآسمان تنش پر از ستارههاي زخم بود، سرانجام در آسودنگاه «ام الرصـاص» بـه نياز ديرينه دست يازيد و درعمليات «كربلاي چهار» بـهتاريخ 4/10/65 با اصابت گلولة دوشيكا، شربت شيرين شهادت را نوشيد. پيكرغرقه به خونش، شش روز بعد در شكوهي بيمانند برفراز دستان هزاران چشم گريان، تشييع و در گلزار شهداي آران، به خاك پاك آن ديار به رسم امانت سپرده شد تا فرداي قيامت شفيع هزاران رهرو راه سرخش باشد. رزمندگاني كه هرگاه ميخواستند به جبهه بروند، آرزو ميكردند همراه شيخ جواد باشند، چشم بر آن دارند تا فرداي محشر نيمنگاه حاجي بر دستان خاليشان باشد... «روحش شاد و راهش پر رهرو باد» وصیت نامه
[نمایش] روحاني شهيد: حاج شيخ جواد قاسمپور آراني» «... ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الكافرين. (بقره/250) فليقاتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا و بالاخرة و من يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجرا عظيما». (نساء/74) «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» با درود به سيدالشهدا حسين بن علي-عليهالسلام- مظلوم كربلا و با سلام بر وارثان و حافظان كربلا، سلام بر كربلا و راهيان كربلا و با درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني (مدظله العالي). خدايا! تو را شكر كه ما را در زماني آفريدي و در آن زمان امام و رهبري به ما عنايت كردي كه ما را از تاريكي و وابستگي و فساد، به روشني و استقلال هدايت نمود. اين جانب «حاج جواد قاسمپور آراني» با شناختي كه از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن امام خميني دارم، حركت خويش را آغاز كرده و تا نهايت ادامه خواهم داد و از اين اسلامي كه با خون حضرت فاطمه-سلاماللهعليها- امام حسن-عليهالسلام- و امام حسين-عليهالسلام- تا كنون بر جا مانده، حمايت كرده و حتي جان ناقابل خود را هديه خواهم كرد. خدايا! تو را شكر كه ما را به راه راست هدايت نمودي و در اين وادي قرار دادي كه صراط مستقيم تو در اين راه است و به پاس احترام اين نعمت، تو را شكر ميكنم. خدايا! به عظمت كبرياييات و به شكوه و جلال بينهايتت، قلم عفو بر جرائم اعمال من بكش. خدايا! ميداني كه بندة حقير هيچگونه كاري كه ارزش گفتن داشته باشد، برايت انجام ندادهام و حتي در دعاي خويش دستم را به سوي تو بلند ميكنم؛ اما خجالت ميكشم كه چهرة خويش را به سوي تو بلند نمايم و تو اي مقلب القلوب ما را به رحمانيت خويش عفو فرما. خدايا!ميداني كه بزرگترين آرزوي من شهادت در راه توست. آيا روزي ميشود كه من نزد تو باشم و به لقاي تو و اولياي تو نائل شوم؟ كه لقاي تو مقام بزرگي است و همه كس نميتواند به اين سعادت برسد. اي خداي مهربان! از پيشگاه با عظمت تو ميخواهم كه مرا مصداق آية شريفة «ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» قرار دهي. خدايا! تو را شكر كه من را از پيروان مكتب تشيع قرار دادي كه اين مكتب، پيشوايي چون حسين بن علي -عليهالسلام- دارد كه با عدة قليلي از ياران خود در مقابل كفر جهاني صف كشيدند و در پايان با همة يارانش به خون غلطيدند. در اين مكتب، شهادت بزرگترين افتخار است. آيا براي يك فرد شيعه در اين زمان در بستر مردن ننگ نيست؟ در اين زمان دنيا به نابودي ما كمر بسته و اگر كسي بگويد: اي كاش در زمان امام حسين-عليهالسلام- بودم، ميتواند در اين زمان خود را امتحان كند و امام امت را تنها نگذارد. خدايا! با اين همه نعمتها كه به من دادي، چگونه ميتوانم اداي شكرت كنم؟ خدايا!غير از جان و خونم چيز ديگري ندارم. «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلك». خدايا! مرا بپذير كه اگر نپذيري به كجا بروم؟ خدايا! اسلام تو بسيار عزيز است و خون قابليتدار ميخواهد؛ خدايا! آن قابليت را به من مرحمت فرما. خدايا! تو ميداني كه راضي هستم كه جسمم در راه تو سوخته شود كه تو مرا بپذيري. اي شهيدان عاشق! و اي پاكباختگان لايق و اي ياران امام حسين-عليهالسلام-، اي مظلومان تاريخ! اي حضور يافتگان در محضر خدا! اي برادراني كه خود را شناختيد! اي كساني كه روح بزرگ شما نميتوانست در جسم كوچكتان جاي گيرد و از قفس كوچك جسمتان بيرون آمد، اوج گرفت و به سوي ملكوت اعلا پرواز نمود! اي دوستاني كه از ما سبقت گرفتيد و به مقصد رسيديد و ما بيچارگان را تنها گذاشتيد! فراق شما بسي سنگين است. اي شهيدان هميشة تاريخ! ديدار تازه كنيد و مرا به جمع خود بپذيريد. اي عموزادگان! آقا علي قاسمپور و جواد قاسمي و اي برادر عزيزم و اي شهيد مظلوم، حسين غريبم ـ كه جنازة مقدست و پيكر پاكت در بيابان مانده است و مادرمان هنوز چشم به راه توست ـ برخيزيد و مردانه به دشمن بتازيد و پاي به ميدان نهاده؛ چون سيل بخروشيد و با صداي رعدآساي خود، بانگ تكبير سر دهيد و عرصه را بر دشمن تنگ كنيد. چنان كه خداي ناكرده دشمن از ما سستي ببيند، جرأت پيدا كرده و بر ميگردد و آن وقت است كه كار از دست همه رفته است. بيت المقدس غريب كه سهل است، كعبة مظلوم هم در خطر صهيونيستها قرار ميگيرد حتي مساجد شهرستانها، مانند كشور پهناور مصر در خطر جدي واقع ميشود. اي شهيدان به خون خفته! دعا كنيد كه من هم در جمع شما قرار گيرم و از شربت شيرين شهادت بنوشم؛ چون آرزوي من شهادت است كه ديگر دير ميشود و خجالت ميكشم كه همة دوستان من رفتند و من تنها ماندهام. شما اي امت اسلامي! از پاي ننشينيد و بعد از ايران كه به پيروزي نهايي رسيد، نوبت بيتالمقدس غريب و كعبة معظمه است كه بايد آزاد شود. بايد بخروشيد، بايد ننگ ظالم را از دنيا برداريد و زمينه را فراهم كنيد تا امام زمان -عجلاللهتعاليفرجه- تشريف بياورند و حكومت اسلامي جهاني را تشكيل دهند. اي ابرقدرتهاي جهان! بدانيد زماني كه اسلام نو ظهور بود تا دروازة چين پيشرفت كرد و توانست پيام اسلام را به گوش جهان برساند. حال كه جامعة اسلامي خود يك امت پرتوان و قوي و بيدار است، به زودي شما ابرقدرتها را به جهنم خواهد فرستاد. برادرانم! ما ميتوانيم اسلام و جامعه را زماني به اوج ملكوتي خود برسانيم كه ايمان به الله؛ ايماني همراه با يقين و مسلح به الله اكبر با پيروي از مقام رهبري داشته باشيم. پس زهد و تقواي الهي را پيشه كنيد و اگر ايمان به خدا داشته باشيم، 10 نفر بر 100 نفر، به گفتة قرآن ميتواند پيروز ميشود. اي برادران! قدر خود را بدانيد كه در چه زماني هستيد و چنين امام و رهبري داريد كه همة فضايل و پيروزيها و سرافرازيها در ساية رهبريت امام است. جوانان ما در جبهه، معشوق خويش را پيدا كرده و از خدا ميخواهند كه شهادت را به آنها عنايت كند تا اين روحيه در جوانان ما باشد، بدانيد كه شكست نخواهيم خورد كه امام ما فرمود: «مكتبي كه شهادت دارد، اسارت ندارد.» اي امت شهيد پرور! بدانيد ما رفتيم و آرزوي زيارت قبر امام حسين-عليهالسلام- بر دل ما ماند و قبر امام حسين -عليهالسلام- را نديديم ولي تقاضاي عاجزانه ما آن است وقتي كه راه كربلا باز شد و صداي بانگ چاووش امام حسين-عليهالسلام- هوا و فضاي ايران را پر كرد و قافلة كربلا به طرف قبر امام حسين-عليهالسلام- به حركت در آمد، زائراني كه نگاهشان به قبر امام حسين-عليهالسلام- افتاد، سلام ما را به آن قبر مظلوم برسانيد و بگوييد چه جوانهايي به عشق ديدار تو، يا اباعبدالله رفتند كه جنازة آنها هم نيامد و با قلبي پر از آرزو جان باختند و تو اي حسين -عليهالسلام- آنها را فراموش مكن. خدمت دوستان آشنايانم خصوصا برادران رزمنده چند جمله ميگويم: همراه با امام و كنار او، در راه مستقيم حركت كنيد و همراهان امام را بشناسيد و نگذاريد وقايع هفتم تير به وجود آيد كه بعد از رفتن شهيد بهشتي (رحمة الله عليه) و همراهان، ديگر گريه فايدهاي نخواهد داشت. از دولت مورد تاييد حضرت امام حمايت كنيد. مواظب باشيد كه ديگر مانند صلح تحميلي كه بر حضرت علي -عليهالسلام- و بر امام حسن-عليهالسلام- تحميل شد، تكرار نگردد كه اگر چنين شود، ديگر توان مقاومت براي هيچ كس نخواهد بود و بدانيد پيروزي نزديك است و جنگ را تا پيروزي نهايي اسلام بر كفر جهاني ادامه دهيد. بر امت اسلامي است كه همراه با روحانيت دلسوز در خط امام حركت كنند و از فرامين معصومين استفاده نمايند و در اين ميان حضرت امام جعفر صادق-عليهالسلام- را از جعفر كذاب باز شناسند كه هر دو فرزندان امام بودند. از روحانيت مبارز در خط امام حمايت كنيد و اگر از آنها كناره گيريد عذاب الهي در انتظار شماست. از ارگانهاي جوشيده از انقلاب و در خط امام حمايت كنيد. از نماز جمعهاي كه خطيب آن در خط امام باشد و جايگاه آن مكان وحدت و اتحاد باشد، حمايت كنيد و حضور فعال داشته باشيد. بر مسؤولين امر است كه در خط امام حركت كنند و فرامين او را به عينيت اجرا نمايند. بر مردم است افرادي را كه در خط امام نيستند، هدايت نموده و چنان چه هدايتپذير نبودند در افشاي آنها كوشش كنند تا انقلاب از خطر اينها محفوظ بماند. به مسؤولين امر و روحانيت معظم ميگويم اين مسائلي كه در آران و بيدگل رخ داده از بيتفاوتي و ضعف و مديريت آنها بوده كه با اين اعمال، بهترين افراد اجتماع را بدون هيچ دليلي از صحنه اخراج نموده و اتهاماتي كه انسان از گفتن آن الفاظ شرم دارد، وارد آورند. حاشا به كرامت و صداقت و ايثار شما! شما بدانيد جاي چه كسي نشستهايد و اين گونه قضاوت ميكنيد؟ من بارها گفتم كه اتهامات عليه اين جانب را در يك جمع همچون نماز جمعه، در حضور من ثابت نماييد؛ ولي اين كار را نكرديد. بگذار اين مظلوميت همراه با شهادت بماند تا تاريخ و امت قضاوت كنند. شما خود را انقلابي و ما را ضدانقلاب خواندهايد و ما را به دادگاه كشانديد و ما همه را به دادگاه روز قيامت و يوم الحساب كه قاضي، خود خداوند است واگذار نموديم. آنهايي كه اگر پرده از روي كارشان كنار رود و مردم از درون، اين گونه مسؤولين خويش را بشناسند، ديگر مجال ماندن نخواهند داشت. آنهايي كه به عنوان مسؤول و روحاني با ما اين گونه برخورد نمودند، كجا انقلاب را درك نمودهاند؟ كجا جنگ را فهميدهاند؟ جنگ هفت سال است ادامه دارد و در اين بين شهيداني به لقاءالله رسيدهاند و چه جواناني مفقود، معلول، مصدوم گشته و يا به اسارت رفتهاند و هيچ توقع و منتي بر ديگران ندارند. ممكن است كساني هم تشريفاتي، با چه نيتي چند روزي به اهواز رفته و بعدا با يك غروري به رزمندگان ميتازند. اين يك جبهه رفتن است و آن هم يك جبهه رفتن. حاكم بين اين دو در فرداي قيامت، خداي عادل حكيم است. برادران! دست از قدرتطلبي و هواي نفس برداريد و خود را بسازيد. آري، من هم به عنوان يك خدمتگزار در خدمت نيروهاي رزمندة جبهه ميگويم كه با صداقتترين و مظلومترين افراد كه با مختصر حقوق، با تمامي مشكلات ميسازند و باز نزد امت شهيد پرور احساس شرمندگي ميكنند، همين رزمندگان هستند. خانوادة معظم شهدا، مفقودين، اسرا، اگر من در مقابل خون شهدا كاري انجام ندادهام، عذر ميخواهم. مرا حلال كنيد و شما اي خانوادههاي شهدا بيدار باشيد كه حربة دست افرادي كه ميخواهند خودپرستي و قدرتطلبي كنند، قرار نگيريد. امروز روز حاكميت قانون و امام است كه بايد حكم كند و شما به عنوان پيشتازان انقلاب هستيد و در آينده شما بايد بيدار باشيد. برادران سپاهي كه حافظ انقلابيد!رسالت اصلي خويش را كه جنگ است تا پيروزي نهايي ادامه داده و از مقام خويش سوء استفاده نكنيد كه دنيا ارزشي ندارد و متكي به آخرت باشيد. مسؤولين امر و ارگانها و ادارات با مردم برخورد خوبي داشته باشند و كار مردم را راه بياندازند؛ چون انقلاب از مردم است و حافظ انقلاب، همين مردم هستند. بر خانوادههاي شهدا به خصوص همسران آنهاست كه در تربيت فرزندان خود كوشش كنند؛ چون در آينده بايد از اين انقلاب حفاظت كنند. بر آموزش و پرورش و معلمان گرامي است كه در تربيت فرزندان انقلاب اسلامي كوشش لازم را در ابعاد مختلف و رشد نيروها بنمايند؛ چون انقلاب به رشد فرهنگي و شناخت كامل احتياج دارد. بر خواهران است كه فاطمهگونه-سلاماللهعليها- و زينبوار -سلاماللهعليها- سختيها را تحمل نمايند و همچون زينب-سلاماللهعليها- باشند كه اگر استقامت كنيم، پيروزي نزديك است. به مسؤوليني كه بر قدرت نشستهاند، بايد گفت كه بر خون شهداي مظلوم و گمنام نشستهايد. آگاهي كامل و خدمتگزاري بر امت و ادامة راه و حمايت از امام و رزمندگان و استقامت تا پيروزي را در نظر داشته باشيد. اي كساني كه ميگوييد اينها براي ريا و رياست طلبي به جبهه رفتهاند و ميگوييد در صدر اسلام هم افرادي اينچنين بودهاند و جبهه را سپر قرار ميدادند؛ شما اي جاهلان بدخوي! زهد و ايمان و از جان گذشتگي بسيجي داوطلب رزمنده را، درك نخواهيد كرد. پس كلام آخر را بگويم و به امت شهيد پرور هشدار دهم: مردم عزيز و بزرگوار! شما كه با صداقت كامل همراه امام خويش حركت ميكنيد، يك مقدار بينش خود را بيشتر كرده و خدمتگزاران واقعي انقلاب را بشناسيد و هشيار باشيد كه حق كسي بدون جهت از بين نرود و از صداقت شما سوء استفاده نكنند. اما اي كساني كه روزي عدهاي را منحرف، عدهاي را منافق و عدهاي را ضد ولايت ميخوانيد و فقط خود را پيرو اسلام فقاهتي ميدانيد؛ پس عمل در ميدان جنگ كجا رفته است؟ چرا از خون شهدا به نامهاي خود سوء استفاده مينماييد؟ چرا قلب عزيزان رزمنده را ميسوزانيد؟ مگر آتش گلولههاي مزدوران بعثي، براي آنها كافي نيست؟ چرا بايد كاري بر سر رزمندگان بياوريد كه شكايت شما مسؤولين شهر را بر قبر شهيدان بگويند؟ شما يقين داشته باشيد كه شهدا بر كار شما آگاهند. آيا شما چه فكر كردهايد مسؤوليت شما به چيزي جز خون شهدا استوار هست؟ چگونه شما به اين مقام رسيدهايد كه بايد همسنگران شهيدان را گريان عازم جبهه نماييد؟ اينها از خداوند طلب رفتن از دنيا و رسيدن به مقام والاي شهادت را مينمايند. بندة حقير به عنوان يك طلبه و يك رزمندة كوچك سخن خويش را خدمت شما ميگويم: شما ما را منحرف، منافق و عامل بر هم زدن نظم جامعه خوانده و به دادگاه معرفي نموديد، بيانصافي تا كجا؟ كساني كه همه چيز زندگي، حتي برادر و اقوام خويش را براي آسايش و امنيت و حفظ انقلاب دادهاند، اينگونه معرفي كردهايد؟ اما خودتان كه نه انقلاب را درك كرده و نه جنگ و نه سخن جنگ و زمان جنگ را، ميشنويد انقلابي و حافظ انقلاب!؟ اما بياييد اي مسؤولين شهر شهيدان آران و بيدگل، اگر جنگجو و ميداندار نيستيد، لااقل ديگران را دلسرد نكنيد. در گلزار شهدا به همرزمان شهيدم گفتم: برخيزيد! دوستان خود را ملاحظه كنيد كه منحرف و منافق خوانده ميشوند و گفتم: از خدا بخواهيد كه ما نيز در جمع شما قرار گيريم؛ حتي اگر به قول افرادي شهيد نباشيم، از زخم زبان اينان در امان باشيم. از طرف خود و برادرانم بايد عقيدة خويش را بگويم: اول مقلد امام خميني و تابع قانون و حافظ انقلاب اسلامي تا سرحد پيروزي و ادامة جنگ تا پيروزي نهايي هستيم.. اما هر كس ناآگاهانه حرفي و سخني گفته، خداوند همه را عفو نمايد و هر كس با غرض و آگاهي سخني گفته، ديدار به قيامت. بايد خدمت امت شهيد پرور بگويم كه اين انقلاب امام حسين-عليهالسلام- را ياري نموده و دعا كنيد تا انتهاي راه، همراه امام ثابت قدم بمانيم. از روحانيت متعهد در خطّ امام، تابع و مقلّد امام و كسي كه امام را نايب امام زمان -عجلاللهتعاليفرجه- ميداند، پيروي نماييد و اگر از اين روحانيت دست برداريم، جايمان در دوزخ خواهد بود. هوشيار باشيد، فرزندان امام، شاگردان امام را بشناسيد و همراه كسي باشيد كه همراه و هم عقيدة امام است. اي خانوادة شهدا! شما نزد امام و امّت عزيزيد. عزّت خويش را حفظ نموده و پاسداران واقعي انقلاب اسلامي باشيد و با محبّت گرمتان نسبت به رزمندگان، از اين همسنگران شهيدان تشكّر كنيد. اگر لياقت شهادت نصيبم شد، سلام شما را به مولايمان حسين-عليهالسلام- و فرزندان شهيد شما خواهم رساند. در پايان از همه رزمندگان، خانوادههاي شهدا و روحانيت ميخواهم، ما را عفو نموده و همه با وحدت كامل و اخلاص كامل نسبت به امام و همراهان امام تا پيروزي نهايي ثابت قدم باشيد. « قل هل تربصون بنا الا احدي الحسنيين». (توبه/52) خدمت برادران روحاني و بزرگوار سلام خالصانه ميرسانم و انشاءالله در راه امام، همراه با امام تا پيروزي نهايي ثابت قدم و موفق باشيد. جوانان انقلابي را با قلبي باز بپذيريد تا اختلاف سليقهاي را كه ميتوان با محبّت تمام كرد، به اختلاف و جدايي نيانجامد كه موجب شادي دشمن گردد و به نفع روحانيت نيز نيست. امروز اسلام فقاهتي و گريه بر امام حسين-عليهالسلام- كه خيلي افراد مدّعي آن هستند، همة آنها در درون جبههها موجود است و جوانان عزيز با ايثار خون خود از آن حفاظت مي كنند. جوانان عزيز! از روحانيت كه مشعلدار انقلاب و اسلام هستند، حمايت كنيد... امّا اي پدر و مادر بزرگوار و شهيدپرور! يقين بر اين داريد كه انسان بايد بميرد، پس بايد بهترين مرگها را انتخاب نمايد و معراج انساني را انتخاب نمايد. ميدانم كه شهادت فرزند شما و مفقود شدن پيكر پاكش براي شما سخت است و در فراق او ميسوزيد؛ امّا بدانيد كه از امتحان خدا بايد پيروز بيرون آييد و صابر باشيد. هر موقع ناراحت شديد به گلزار شهيدان بياييد و سلام بر قبور مبارك آنها كنيد و از روحشان استمداد گيريد و ببينيد چه خوب آرميده و از آزمايش الهي قبول بيرون آمدهاند. والدينم! حق شما بر بنده زياد است، مرا عفو كنيد و در حق بنده طلب مغفرت نماييد. اگر خداوند مقامي بر بنده عنايت نمود، در قيامت جبران خواهم كرد. مبادا سخني بگوييد كه دشمنان شاد گردند، آن موقع خدا و رسولش و روح شهدا را از خود ناراضي كردهايد. توشه برداريد و آخرت خويش را آباد نماييد. اما اي خواهرانم! شما عفت، حجاب، ديانت و همكاري با انقلاب و به سخنان امام توجه نمودن را وظيفة خود بدانيد تا خداوند از شما راضي باشد. اي خواهري كه همسرت در عمليات رمضان به شهادت رسيد! رسالت تو در اين است كه فرزندان او را تربيت كني كه ادامه دهندة راه شهدا و اسلام باشند و زينبگونه صبور باشيد تا دشمن با ناراحتي بميرد و نبيند كه شما غير از سخن حق مطلبي بگوييد. تذكر: مكان دفن در اختيار پدر گراميام ميباشد و ديگر عرضي ندارم، جز سعادت و سلامتي شما. خدايا، خدايا! تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار، رزمندگان اسلام محافظت و نصرت عنايت فرما. |
|||||
|