محسن مدنی در اول تیرماه 1340 در شهرضا متولد شد. در سال 1349 کلاس چهارم را به پایان رساند و در تابستان همان سال کلاس های پنجم و ششم ابتدایی را نزد پدرش خواند و در شهریور ماه در امتحانات متفرقه شرکت کرد و قبول شد. در سال 1349 وارد دبیرستان شد و در خردادماه سال 1356 با معدل 17/9 در رشته طبیعی موفق به گرفتن دیپلم شد و در امتحانات کنکور سراسری همان سال در سن 16 سالگی، در رشته زمین شناسی دانشکده علوم قبول شد و در دو سال تحصیل در دانشگاه اصفهان موفق به گذراندن 72 واحد درسی شد، که در سال 1358 دانشگاه ها تعطیل شد.
محسن از دانشجویان پیرو خط امام بود. او جزء کسانی بود که دو بار برای استقبال از امام و حفاظت آن معظم له به عنوان انتظامات از اصفهان عازم تهران شد . او پس از پیروزی انقلاب فعالیت چشم گیری در پیشبرد اهداف انقلاب داشت . شرکت در کلاس های ایدئولوژی و اردوهای تابستانی و تعلیم ایدئولوژی نظامی از فعالیت های او بود . تا این که جنگ تحمیلی شروع شد و او به منطقه شهرکرد اعزام شد. پس از چندی مسئول آموزش بسیج سپاه پاسداران شهرکرد شد. او سه مرتبه عازم جبهه شد. مرتبه اول در سال 1359 نزدیک به چهار ماه در جبهه دارخوئین بود و در مرحله دوم، در عملیات فتح المبین مدتّی در تسخیر ارتفاعات عین خوش شرکت داشت و مدت یک ماه در جبهه بود، که به فرماندهی گردان منسوب شد . مرتبه سوم ، در تاریخ 10/2/61 در مرحله دوم عملیات بی تالمقدس شرکت کرد و در تاریخ 16/2/61 در جبهه خونین شهر در سن 21 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل شد.
محسن دارای خصوصیات اخلاقی برجسته ای بود؛ اهل مطالعه بود و از تجملات و اسراف و زیاده روی و ریا و دروغ دوری م یکرد. او در لباس و خوراک بسیار صرفه جویی می کرد و فردی ساده و بی آلایش بود. کم حرف و متواضع و مهربان بود و در روزهای آخر زند گی بیشتر شب ها به نماز شب و قرائت قرآن مشغول بود.
خدایا! اگر همچون اولیا و مقّربان درگاهت موفق نشدم که از مزرعه دنیا توشه ای برگیرم، توفیقم ده از این آزمایش بزرگ سرافراز بیرون آیم. خدایا! قدم هایم لرزان است، نه از جهت ترس از کشته شدن؛ بلکه از سنگینی بار گناهان که بر دوش دارم، که با چنین وضعی آیا باز هم دعایم را استجابت خواهی کرد و مرا به سوی خود خواهی خواند؟
خدایا! توفیقم ده که جز رضای تو کسب نکنم و جز خشنودی تو چیزی نجویم . امیدو ارم که امت شهید پرورمان با استقامت خود در راه گسترش انقلاب اسلامی و تحقق حاکمیت الله بر روی زمین، به عنوان امتی نمونه و پی ش تاز قرار گیرند و به دست آنها حاکمیت " عبادی الصالحون " بر روی زمین تحقق پذیرد؛ ان شاء الله.
ما همه عمر در آزمایش قرار داریم تا میزان صدق گفتارمان ثابت شود. از آزمایش کوچک به بزرگ، از آزمایش ساده به سخت؛ خدایا!تو خود م یدانی که از بیشتر این آزمایش ها سرافکنده و ناتوان بیرون می آییم. واما باز تو کریمی و ما را فرصت م ی دهی تا عبرت گیریم.خدایا!صبرمان ده تا پایدار و با استقامت در راه به دست آوردن سعادت ابدی مشکلات را تحمل کنیم و اسیرتمایلات و هواهای نفسانی و اسیر بعد مادی زندگی دنیوی که به تعبیر قرآن چیزی جز لعب و لهو وغرور و تفاخر نیست، نشویم.
خدایا! بااین بار سنگین گناهان چگونه در برابرت حاضر شوم و جواب گوی غفلت خود و اعمال خود باشم؟ خدایا!در قبول اعمال به ظاهر نیک خود به درگاهت نگرانم و از اعمال تباه خود به تو پناه می برم در روزی که جز تو فریاد رسی نیست.
از تمام افرادی که وصیت نامه مرا می خوانند درخواست می کنم که در موقع قرائت قرآن این کتاب جاوید آسمانی،در ضمن آرزوی مغفرت برای تمام شهدا و عموم مسلمین، مرا هم در نظر داشته باشند.
خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.