السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره سلام بر یاران با وفای او به امر خدای تبارک و تعالی شهید ولی الله صابری در سال 1347 در شهر چادگان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد در سن 6 سالگی در مدرسه چادگان نام نویسی نمود از طفولیت بسیار با هوش و با استعداد بود در کارهای منزل به مادر خود کمک می نمود مثل یک دختر بچه با مادرش مهربان بود راجع به تحصیل خود هر سال در خردادماه قبول می شد از مدرسه تشویق نامه می فرستادند تحصیل خود را تا کلاس 4 ابتدایی در چادگان طی نمود سال 57 به اصفهان آمد یک کلاس ابتدایی دیگر را در مدرسه حسنی صدر به اتمام رسانید سال 1358 به مدرسه راهنمایی مدرس خود را معرفی نمود با طلوع خورشید انقلاب اسلامی و با علاقه عشق خاصی که به انقلاب داشت شب ها در مسجد محلی با برادران بسیجی مشغول تهیه مراسم و فعالیت بود شب ها تا صبح با برادران بسیجی در کوچه و خیابان ها به نوبت نگهبانی می دادند از دوازده سالگی نماز شبش ترک نمی شد اگر روزهای جمعه پر کاری داشت منصرف می شد خود را به نماز جمعه می رساند همیشه به مادر و به برادران و خواهرش راجع به کارهای اسلامی نصیحت می نمود اگر یک وقت مادرش غذای اضافه یا چند رقم تهیه می نمود او را نصیحت می نمود که هیچ وقت غذای اضافه درست و اسراف نکنید هر جا اطلاع داشت معلول یا زخمی بود حتما به هر وسیله بود به عیادت آنها می رفت آنها را دلداری می داد بعضی شبها هر وقت به منزل می آمد رختخواب و یا تشکیلات قبول نمی کرد روی زمین می خوابید به همین منوال دوره ی راهنمایی را طی نمود سال 1361 خود را به دبیرستان شهید سید مصطفی خمینی معرفی و مشغول تحصیل شد اردیبهشت 62 اظهار داشت میل دارم درس علوم دینی طلبه ای بخوانم به مدرسه امام جعفر صادق (ع) مراجعه نمود دو نفر ضمانت خواستند آقای حاج رضا محبوبی را با یک نفر دیگر معرفی نمود و مشغول تحصیل شد 3 الی 4 ماه از این قضیه گذشت یک روز گفت می خواهم به جبهه روم از آنجایی که از طرف پدر و مادر از رفتار و کارهای او بلامانع بود گفتیم هر طور صلاح کار خود هست همان کار را ادامه بده چون سالش کم بود در اصفهان قبول نمی کردند رفت خمینی شهر نام نویسی نمود مدت یک ماه در پادگان غدیر دوره دید بعدا تقسیم بندی نموده او را به کردستان فرستادند مدت 6 ماه انجام وظیفه را به پایان رسانید ورقه پایانی را وصول و آمد اصفهان مدت یک هفته گذشت باز اظهار نمود می خواهم بروم به جبهه چون هر وقت اراده داشت خانواده اش مانع نمی شدند یک ماه رفت تهران دوره ی تخریبی دید بعد رفت جبهه چند دفعه رفت و آمد تا این که 17/6/1364 در عملیات قادر شهید شد جنازه اش را 29/6/1364 آوردند روز مراسم یک نفر که فرمانده او بود اظهار داشت می خواهم مقداری از خصوصیات شهید صابری عنوان نمایم ، اظهار داشت موقعی که شهید صابری با برادران دیگر در سنگر بودند پا فشاری می نمودند چرا ماها را به خط مقدم نمی فرستید تا این که فرمان آمد چند نفر بفرستیم برادرانی که یکی از آنها شهید صابری بود فرستادیم موقع رفتن آنقدر خوشحالی می نمود و در حق ما دعا می کرد که نهایت نداشت موقعی که برگشتند صابری نیامد به همین جهت با چند نفر چهار الی پنج شب متداول رفتیم تا یک شب در تاریکی چند جنازه پیدا نموده آوردیم چراغ قوه به صورتشان انداختیم که یکی از آنها شهید ولی الله صابری بود بسیار افسوس خوردیم که چرا فرستادیم یکی دیگر از خصوصیات شهید ولی الله صابری آن است که یکی از رفقایش با هم در جبهه بودند به نام حسینعلی امینی نجف آبادی که شماره تلفن منزلش را قید نموده بود 5803 برای پدر و مادرش نامه نوشته بود که شاید شما فرزند خود را نشناخته اید او در جبهه پیش نماز افراد بود شب ها دعای توسل و دعای کمیل برای افراد می خواند نماز شبش ترک نمی شد بعد از نماز مغرب و عشاء افراد متفرق می شدند و با برادران دیگر به طور متفرقه هر کدام در گوشه ای سر را روی سنگ و ریگهای بیابان کردستان می گذاشتند گریه و زاری می کردند شب ها موقع استراحت شهید ولی الله صابری داخل سنگر نمی خوابید بیرون سنگر روی سنگ و ریگها می خوابید و می گفت می خواهم عادت کنم چون منزل آخر ما روی سنگ و خاک است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
با نام خدا و برای خدا و بخاطر خدا وصیت نامه خود را آغاز می کنم.
از آنجایی که هر فرد مسلمان باید وصیت نامه ای داشته باشد لذا بهتر آن دیدم که هر چند مسلمان و شیعه واقعی علی (ع) نیستم اما چون برای همه انسان ها مرگ وجود دارد برای همین وصیت نامه ای هرچند کوتاه می نویسم اول این که باید بدانید که این راهی که من انتخاب کردم اول شناختم و تفکر کردم که برای چه این راه را انتخاب نمودم. ای برادر وخواهری که این وصیت نامه را می خوانی و یا می شنوی باید بدانی اگر وصیتی از مسلمانی شنیدی و به آن عمل ننمودی در پیشگاه حق تعالی مسئول هستی. برادرم و خواهرم بعد از همه چیز سفارش می کنم که به واجبات اهمیت دهید سعی کنید به نماز اهمیت دهید و آن را تا می توانید اول وقت بخوانید حضرت صادق می فرماید : اگر کسی نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما اهل بیت نمی رسد ، حالا اگر دوست دارید به شفاعت اهل بیت (ع) برسید به نماز اهمیت و سعی کنید نمازتان را اول وقت بخوانید.
توصیه حقیر به برادران و خواهرانم این است که این اختلاف ها را سعی کنیم از میان خود برداریم و میان مردم اختلاف میاندازیم که والفنته اکبر من الفضل ، فتنه انداختن در میان مردم گناهش از کشتی بالاتر است و مطمئن باشید تا این اختلاف ها در میان باشد نمی توانیم اسلام واقعی را در جامعه پیاده کنیم. پس برادران از شما می خواهم به این شایعه پراکنی ها گوش ندهید و فقط مطیع امر رهبر باشید و هر کس خواست در میانتان اختلاف بیاندازد سرکوبش کنید.
پدر و مادر عزیزم حدود یک ماه روزه و نماز برایم به پا دارید ، پدر وم مادر بهتر از جانم اگر خواستید برایم گریه کنید فقط به فکر من نباشید هم به فکر آقامان امام حسین گریه کنید.
در آخر وصیتم می گویم که نمی خواهم کسانی که به نماز اهمیت نمی دهند دنبال جنازه ام بیایند زیرا امامان معصوممان و خدای بی همتا نیز آنها را دوست نمی دارد. قدری پول در بانک دارم که حدود 500 تومان آن را به جبهه دهید. برادران و خواهران همان طور که قبلا گفتم به نماز اهمیت دهید جلسات دعای توسل و دعای کمیل و دعاهای دیگر بروید و مخصوصا به نماز جمعه اهمیت بسیار دهید و فقط از اماممان تقلید و پیروی کنید و به نماز شب اهمیت دهید. پدر و مادرم و برادرانم می دانم شما را اذیت کرده ام عفو و بخشش بالاترین نیکی ها و باعث بزرگی است پس اگر خطایی ، اشتباهی از حقیر سرزده به بزرگی خودتان ببخشید – 200 تومان پول رد مظالم دهید ، 100 تومان پول بابت کفاره روزه بدهید.
ولی الله صابری