تقی فروتن در تاریخ 1/5/1337 در شهر اصفهان به دنیا آمد. او در دوران تحصیل فردی موفق و کوشا بود، به گون های که تحصیلات خود را در رشته تجربی ادامه داد . بعد از گرفتن دیپلم به سربازی رفت و در اوایل جوانی او بود که انقلاب شکل گرفت و او نیز در راهپیمایی ها حضوری فعال و مؤثر داشت و در صدد بر آمد که نقش چش مگیری در این رابطه داشته باشد.
عقاید وافکار او رنگ و بویی خاص داشت و سعی می کرد استقلال فکری و فرهنگی خود را در تمامی مراحل زندگی حفظ کند . بعد از پیروزی انقلاب به دانشگاه راه یافت، اما در راستای آشنایی با مسئولیت دین یاش، از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و هم زمان با شهادت دوست و یار قدیمی خود یعنی شوهر خواهرش (علیرضا پورمهرابی) سعی کرد که راه نا تمام او را ادامه دهد وخود را به قافله عشق و یاران مسافر راه حق برساند. به همین خاطر با شرکت در عملیات تنگه چزابه، در تاریخ 1/12/1360 در هنگام پاسداری و دفاع از مرزهای ایران اسلامی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
"الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون."
با درود و سلام بر امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و سلام به برادران و خواهران کمک دهنده در پشت جبهه و با درود بر شهیدان اسلام و پدران و مادران آن ها و با سلام گرم به شما خانواده عزیز خود.
وصیتی دارم برای شما پدر و مادر عزیز و مهربانم. ای مادر این شیر پاک تو بود که مرا در این راه قرار داد و خوشا به حال تو که حضرت زهرا (ع) و زینب کبری از دست تو رضایت دارند و شما پدر جان از زحمات چندین ساله شما قدردانی می کنم و مرا می بخشید که نتوانستم در پیری عصای دست شما باشم. پدر جان شما هیچ وقت دست از یاری امام حسین (ع) برندارید. پدر و مادر گرامی مرا ببخشید که نمی توانم بیایم و شما را دوباره زیارت کنم. شاید این آخرین نامه ای باشد که برای شما می نویسم. چون عملیات در پیش است و اگر لیاقت داشتم به شهادت می رسم. من نمی دانم بر شما چگونه می گذرد وقتی من در نزد شما نیستم. آیا در خوشی هستید یا ناراحتی، اما خوب ما باید در مصائب دنیا و خوشی های آن همواره راضی به رضای الهی باشیم. تا این که در قبال مصیبت هایی که به ما می رسد، پاداش و ثواب الهی را دریافت کنیم و در خوشی ها از خدا غافل نشویم. این دنیای زودگذر راهی است که خداوند برای همه ما معین کرده که باید از این راه بگذریم و به مقصد و منزلی که شایسته آنیم برسیم و همواره این مطلب را مورد نظر داشته باشیم که هیچ کس از مرگ نمی تواند فرار کند و دیر یا زود به سراغ ما می آید و این مسأله عجیب است و غافل شدن از آن بسیار عجیب تر. اگر مرگ را همواره در نظر داشته باشیم. خوشی ها و بدبختی ها و رنج ها همه یکسان می شود. آن وقت دیگر نه رنجی و غمی می ماند و نه خوشی های پست. پس چه بهتر که راضی به رضای الهی باشیم یعنی هر چه پیش آید آن را می پذیریم چون خواست خداست و خواست خدا از خواست ما مهم تر است.
باری توصیه من که همان وصیت من باشد به کلیه برادران و خواهران مسلمان و مبارز در خط امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به اقوام و دوستان این است که امیر المؤمنین در آخر لحظات عمرش فرمودند (اوصیکم بتقوی ا... و نظم امرکم) یعنی این که سفارش می کنم شما را به تقوی الهی و نظم در کارهایتان. نظم در کار و نیرویی که این نظم را در شما به وجود آورد یعنی تقوی الهی. نظم همان عدل است. عدل یعنی هر چیزی در جای خود نهاده شود و عدل در زندگی یعنی یک حرکت بیجا و بی موقع از انسان سرنزند و هر کاری از راهش انجام گیرد. چنان که خدا این چنین است خدای ما با این که می تواند هر کاری هر چند بی موقع و بی نظم و از غیر اسباب انجام دهد. اما این کار را نمی کند چنان که روایت شده ... خداوند ابا ندارد که کار و امور خود را جاری سازد، مگر از راه آن و به اسباب و مسببات و قانون. من اگر چه خود این حالت را در خود ایجاد نکردم اما درصدد آن بودم که آن را پیاده کنم و امیدوارم خداوند توفیق عمل به آن را به همه عنایت فرماید.
نصیحت دیگر من این است که اگر برایم اتفاقی افتاد یک نصیحت برای شما دارم و آن این که عدل را سعی کنید در زندگی پیاده کنید. عدل به این معنی که تمام کارهایتان به جا و در جای خودش انجام گیرد. به عبارت دیگر زندگی و کردار شما باید منظم باشد هر چند که خود این نظم را نتوانستم بر خود اجرا کنم اما در فکر بودم که منظم گردم. قرآن می فرماید نیکی آن نیست که از دیوار وارد خانه شوی بلکه نیکی آن است که از درب خانه به خانه وارد شوی و خلاصه هر کاری باید به جای خودش انجام گیرد. خنده و گریه به جای خودش. دیگری حرفی ندارم به جز این که راه اسلام را در پیش گیرید. قرآن را بخوانید و بدان عمل کنید در نماز جماعت و نماز جمعه شرکت کنید. به سخنان امام گوش کنید و بدان عمل کنید و اگر شما دوستان، خانواده خودم، برادران، خواهران و خواهرزاده های خودم این چند کلمه ای که در بالا آوردم به آن عمل کنید همان کار و صنعتی را داشته اید که خداوند دارد. زیرا خداوند همه کارهایش به جا و منظم است.
والسلام