ای ملت بدانید که شهادت زیباترین هدیه ای ایست که خداوند به دوستداران خود عطا می کند و اگر من نیز به فیض آن نائل گردیدم از بازماندگان می خواهم که برای من ناراحتی نکند و خوشحال باشند که من به تنها آرزوی خودم که همان شهادت در راه خدا می باشد رسیده ام و از خداوند می خواهم که در مسئولیتی که بر عهرده بنده گذارده شده است با یاری او به نحو احسن به پایان برسانم تا اینکه در پیشگاه ایزد منان شرمنده نباشیم و بتوانم با وجود هر چند ناچیز خود ضربه ای به دشمنان اسلام وارد کنم و هرگاه در بین ملتی از جان گذشتگی و رشادت باشد پیروزی آن ملت حتمی می باشد
سم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و سلام بر بت شکن زمان خمینی کبیر و سلام بر کفر ستیزان جبهه ی حق علیه باطل و سلام بر شهیدان به خون غلطیده و سلام بر ادامه دهندگان راه شهیدان سلام بر جبهه های خوزستان بر سرزمینی که بدون وضو نمی توان برآن قدم نهاد سلام بر اسیران حزب الله و سلام بر خمپاره اندازها و آرپیجی زنها و سلام بر سلاحهای سنگین و سلام بر گرد و غباری که مواقع عملیات بر اثر اصابت گلوله ها و بمبارانها به وجود میآید و سلام بر لحظه ها و رشادتها و جوانمردیها و سلام بر هوابرد جان بر کف و در پایان سلام بر پدر و مادر و برادرانم و خواهرم که امیدوارم زحمات خود را بر من حلال گردانند تا اگر به فیض شهادت که صد درصد در این عملیات نصیب من خواهد شد رسیدم ناراحتی روحی نداشته باشم و روحم آزرده نباشد. خوب پدرجان و مادر عزیزم و برادرانم و خواهرم از این که در این چند سال زندگی در یک خانواده ی محروم زحمتهای بسیار متحمل شده اید تشکر می کنم و می دانم که دیگر زنده بر نخواهم گشت تا بلکه زحمتهای شما را جبران نمایم ولی به هر حال من را ببخشید.
خوب بنده که افسر هوابرد هستم شغلم در این عملیات افسر دیده بان می باشم و با هلی کوپتر به پشت دشمن هلی برد می شوم امیدوارم که این عملیات در درجه اول با پیروزی هر چه تمامتر به نفع ملت مسلمان و تمام رزمندگان خاتمه یابد چون این عملیات سرنوشت شش سال جنگ را معلوم خواهد کرد.
ولی بنده در این عملیات وظیفه مهمی را قبول کرده ام و به امید پیروزی وارد عملیات می شوم که دشمن را شکست بدهیم و هدفها را که از قبل پیش بینی شده به تصرف خود درآوریم و تمامی رزمندگان صحیح و سالم به آغوش گرم خانواده خود بازگردند و ایام عید را در نزد خانواده خود باشند و خودم نیز در درجه اول همین آرزو را دارم ولی عملیات احتیاج به خونها و رشادتها و از جان گذشتگیها دارد تا در عملیات از جان گذشتگی نباشد پیروزی نیست.
خوب باز هم سخنی با پدرم، پدر جان از این که نتوانستم زحمتهایی را که در عرض چند سال زندگیم برای من کشیده اید جبران کنم مرا ببخشید و موقعی که خبر به شما دادند که فرزندتان شهید شده هیچ ناراحت نشوید و به خاطر فرزند خود اشک نریزید چون این دنیا محل گذر است و باید همگی برویم دیر یا زود و چه بهتر که انسان در راه دفاع از ناموس و مملکت و دین خود جان خود را تسلیم کند.
پدر جان روزی که این لباس مقدس را پوشیدم سوگند یاد کرده ام که به مملکت ایران زمین و ملت عزیزش و به اسلام و قرآن در هر زمان و مکان که احتیاج باشد کمک کنم و جان خود را در این راه فدا نمایم بدانید که چشم بسته پای به این راه ننهاده و با چشمی بینا به انتهای این راه نگاه کرده و انتهای آن همان شهادت است که از قبل برایم آشکار بوده خوب سخنی چند با برادران ارتشی میمه، برادران عزیز شما که این لباس مقدس را به تن کرده اید و در هر زمان بکوشید که پیروزی از آن ملت ایران است برادران ایران راه خود را انتخاب کرده بود در این راه ثابت قدم و استوار است ولی ما که این لباس را به تن کرده و عضو کوچکی از این جامعه حساب می شویم خواه ناخواه باید راه آنها را ادامه بدهیم به برادرم قاسم که یک ارتشی هست به عنوان یک برادر کوچکتر از او می خواهم که از دست من هیچ گونه ناراحتی نداشته باشد و راهی را که خودش انتخاب کرده ادامه بدهد، خوب در پایان از همشهریان عزیزم می خواهم که همگی مرا حلال نمایند چون انسان جایزالخطاست و در بعضی مواقع خطائی از ما سرزده ما را به بزرگی خودتان ببخشید.
خوب پدر جان من را در گلزار شهدای میمه دفن نمائید اگر جنازه من به دستتان رسید و اگر هم جنازه ی من به دستتان نرسید مانند شهید مصطفی شعبان مشخصات من را روی سنگی نوشته و در محل گلزار شهدا نصب نمائید. بنده در پایان از تمامی افرادی که در تشییع جنازه من شرکت خواهند کرد سپاسگزارم و از مرتضی زمانی(نوحه خوان) و آقا هاشم موسوی زاده و دیگر برادران می خواهم که برایم در تشییع جنازه و مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی کنند.
در پایان از تمامی همشهریان عزیز سپاسگزارم و امیدوارم تا آنجائی که در توان دارم در این عملیات انتقام شهدای میمه را بگیرم انشاءالله
در هر کجا که پنجه بیداد ناکــــــسان از آستین وحشت و قدرت برون شــــــــود
در هر کجا که تیغ ظلم آید برون از نیـام آن سرزمین چو قلزم زخار خون شـــــــود
ای شـهیدان آغشته به خون باشید خوش که ملک به دشمن نمــــــی دهیـــــــم
گر یک تن از هزار بمانیم باک نیـــست دیگر به زیر بار ستم تن نمیــدهیـــــــم
گر روس گر انگلیس و گر آمریکا و چین بر هیچ کس تسلط میهن نمیدهیــــــــم
این راه ما که همانا راه شماســــــــت به شرق و غرب خونخواردست آشتی نمیدهیم
بار الها من نمی خواهم که در بستر بمیرم یاریم کن تا براهت در دل سنگر بمیــــــرم
دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله دور از کاشانه و از خواهر و مادر بمیـــــــرم
دوست دارم خاک ایران رازدشمن پاک سازم در ره جانان روم من همچو سرلشکر بمیــرم
۲۴/۱۲/۶۳