او دوران ابتدایی خود را در مدرسه فاطمیه رهنان در استان اصفهان گذراند، وی تکالیفش را به نحو احسن انجام می داد.
خداوند به پدر و مادر اصغر 7 فرزند می دهد که سه تن از این فرزندان مریض می شوند و از آن جا که اصغر فرزند سالم آنها بود، نذر کرده بودند که اصغر در روزهای عاشورا نقش یکی از فرزندان مسلم را اجرا کند . به خاطر استعداد زیادی که داشت از 8 تا 15 سالگی همین نقش را اجرا می کرد.
ایشان تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه داد. وی پس از پایان دوره ابتدایی در تراشکاری مشغول به کار شد.
اصغر همیشه وقتی با مشکلات روبه رو می شد به خداوند پناه می برد و اظهار عجز و ناتوانی نمی کرد. او از نفاق و دورویی متنفر بود.
مدت 2 سال سربازی خود را در پادگان افسریه تهران گذراند . خدمت سربازی او همزمان با شروع جنگ تحمیلی بود و او تقاضا کرد که ادامه خدمت سربازی خود را در جنگ شرکت کند.
ایشان در سال 1363 ازدواج کرد و مدت زندگی مشترک آنها 22 ماه بود و حاصل ازدواج آنها دختری به نام فاطمه است.
وی به خاطر رضای خدا و دفاع از اسلام به جنگ می رفت و رفتن به جبهه را یک تکلیف شرعی میدانست ، بزرگترین آرزوی وی شهادت بود.
اصغر تقی یار در عملیات کربلای 4 - در حالی که معاون گردان امام رضا(ع) بود - پس از 6 سال حضور در جبهه و چند بار مجروحیت در 65/10/04 در جزیره بلجانیه عراق شهید شد، پیکر ایشان بعد از 15 سال به وطن بازگشت و در خرداد سال 1380 در گلستان شهدای رهنان به خاک سپرده شد.