لبخند همیشه بر لبهای او نشسته بود. ازویژگیهای بارز او شجاعت بود. به رغم سن کمش نه از شب و تاریکی وحشت داشت و نه از دشمن.در رویارویی با ضد انقلاب مردانه می ایستاد. بحث می کردواز ارزشهای انقلاب وامام دفاع می کرد مقید به حضور در جلسات مذهبی و معنوی و مقید به انجام واجبات بود به انجام صله ارحام مقید بود به طوری که در موقعی که به مرخصی می آمد قبل ازآن که کسی به دیدن او بیاید او به دیدن اقوام می رفت با اینکه قبل از عملیات کربلای 4 از ناحیه سر مجروح شده بود این را از خانواده پنهان می نمود و با توجه به اینکه به دلیل مجروحیت به مرخصی آمده بود ترجیح داد زودتر از موعد به جبهه جنگ و مقاومت برگردد. او در استخدام کارخانة بهریس بود و پس از اعزام به جبهه های نبرد در گردان یونس لشکر 14امام حسین (ع) مشغول به خدمت شد. وی در عملیات کربلای 4 درحالی که سکان دار قایق بود و نیروها را به آن سوی جزیره ام الرصاص منتقل می کرد ، به خاطر حجم عظیم آتش دشمن، به شهادت رسید و جنازة وی درآب های اروند رود مفقود شد. و پس ازگذشت 9 سال پیکرپاکش به میهن اسلامی بازگشت و درگلزاری شهدای شهر گز برخوار به خاک سپرده شد.
... زمان زمانی است که به جای امام حسین(ع)، امام خمینی و به جای یزید،صدام در مقابل هم هستند و اینک حسین زمان دیگر بار ندای «هل من ناصرینصرنی » سر می دهد ، آیا برای یاری دین اسلام حاضر هستید از مادیات دنیابگذرید و جان و مال و فرزند خود را در راه خدا بدهید یا این که دل به دنیا وزندگانی آن بسته اید. بدانید که خداوند هیچکس را بدون امتحان به بهشت نمی برد.
... من تنها با فرمان امام خمینی بود که به جبهه رفتم و اگر در شب های حمله می دیدید که چطور بچه ها خود را شناخته اند، پر می زدید و اینجامی آمدید. از خواهرانم می خواهم حجاب خود را حفظ کنند زیرا حجاب بالاتر از خون شهیدان است..