شهید در سال 1344 در اصفهان چشم به جهان گشود به جهت جو مذهبی در خانواده کودکی علاقه مند به اسلام و مسائل دینی بود ، پس از اتمام دوره ابتدایی و راهنمایی وارد حوزه علمیه شد و تشخیص داد که در لباس روحانی و طلبگی بیشتر می تواند به اسلام خدمت کند. مدتی از جنگ ایران و عراق گذشته بود که او برای اولین بار به جبهه حق علیه باطل اعزام شد. هنگامی که او از جبهه برمی گشت نوری الهی در چهره اش نمایان بود خاطره هایی که در جبهه برایش پیش آمده بود برای خانواده و دوستان و آشنایان تعریف می کرد.او روحش چون پرنده ای در قفس آرامش نداشت و شوق پرواز بالش را می سوزاند. تا در اولین دست به حجرتی زد و به سوی بیابان های جنوب پر کشید و در تاریخ 16/2/61 در جبهه خونین شهر ، اهواز به لقاء الله پیوست.
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام خدا و سلام بر شما پدر و مادر و تشکر از زحمت های شما مخصوصا جواب دادن به نامه هایم چند سطری را مزاحمتان می شوم امیدوارم حالتان خوب باشد و از اذیت هایی که از من درطول عمرم کشیده اید چه از دوران کودکی ام همان طور که خودتان تعریف می کردید و چه از بزرگ شدنم که جز اذیت و ناراحتی برای شما کاری نمی کردم انشاء الله از دستم راضی باشید و مرا حلال کنید چون می خواهم اگر لیاقت داشتم که این دنیا را ترک کنم و در جوار پیامبر و امامان بروم و با شهدا محشور شوم و خدا هم از من راضی باشد گناهانم پاک شده و همه مخصوصا شما پدر و مادر عزیزم که والاتر از همه هستید مرا حلال کرده باشید و اینکه می دانم آن حقی را که شما بر گردنم دارید و همه پدر و مادران به فرزندانشان بجا نیاوردم و همیشه شما را چه با حرف هایم و چه با کردار و رفتارم اذیت می کردم ولی این خواهش را دارم که مرا ببخشید و دیگر اینکه اگر جای مرا در جمع خودتان خالی می بینید ناراحت نشوید مگر من یک مسلمان و یک سرباز امام زمان و یک ایرانی نیستم مگر خون من رنگین تر از خون این غنچه های زیبا که این طور شجاعانه و علی اکبر وار می جنگند و شهید می شوند است ؟ نه ما باید در درجه اول از خدا بخواهیم که این چنین سعادتی را نصیب ما هم بگرداند. راستی پدر و مادر عزیزم که نور چشم من و بقیه فرزندانتان هستید سعی کنید کاملا اخلاق اسلامیتان را رعایت کنید از دست بچه ها عصبانی نشوید و خشمتان را در آن موقع که خیلی بالا می رود نگه دارید تا خداوند و رسول و امامان هم شما را دوست داشته و راضی باشند. بچه ها را طوری بزرگ کنید که هر یک سرباز امام زمان شوند باید ببخشید که من این حرفها را می زنم چون من کوچکتر از آنم که بخواهم از شما اشکال بگیرم و اینها به صورت خواهش است نه نصیحت.
شما سعی کنید سنگرهای خود را که مساجد می باشد حفظ کنید و بچه ها را با هم نه با زور بلکه با خوبی و خواهش مسجد ببرید و به آنها بگویید که درسهایشان را خوب بخوانند تا توانسته باشند وظیفه ای را که در این انقلاب برای پیشرفت آن دارند بخوبی انجام دهند و ضمنا تا می توانید نماز شب و دعای توسل و دعای کمیل و دعای ندبه را بخوانید و شرکت کنید و به بچه ها هم یاد بدهید تا بخوانند و در بین این نماز و دعاها برای فرج امام زمان و سلامتی امام خمینی دعا کنید.
البته من لیاقت شهید شدن را ندارم چون ترکش خمپاره یا تیری که به طرف من می آید مرا که می بیند دو پا دارد دو تای دیگر هم قرض کرده و فرار می کند ممکن است یکی از اینها یک بار برای امتحان هم که شده مرا دوست بدارد و فرار نکند و به هدف بخورد. خوب پدر و مادر گرامیم خواهش می کنم احتیاطا 50 روز یا دو ماه نماز به عنوان قضا و سه روز روزه برای آن روزه ایکه گول خوردم و خوردم و سه تای آن را نگرفتم بجا آورید و از کسانیکه از دست من اذیت و ناراحتی دیده اند رضایت حاصل کنید به امید این که خدا هم از من رضایت داشته باشد و مرا به درگاهش بپذیرد و ضمنا بگویم پدر و مادر عزیزم شما هم مثل پدر و مادر شهدا صبور باشید و به دیگران هم دلداری و روحیه بدهید و مانند آنها رفتار کنید و بدانید که و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموا تا بل احیاء عند ربهم یرزقون و دیگر اینکه هر شهید می تواند بروایتی 70 نفر را شفاعت کند ولی می دانم از این لیاقتها نصیب من نمی شود ولی چون خدا فرموده اولین قطره خون شهید که روی زمین می ریزد تمام گناهش پاک می شود من هم امیدوارم خداوند مرا ببخشد و راضی باشد و شما پدر و مادرم هم از من راضی و خرسند باشید دیگر عرضی نیست.
به امید پیروزی اسلام بر کفر و فتح کربلا و قدس
محمد روحانی