در شهر اصفهان در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود در دوران نوجوانی در عرصه های مذهبی و سخنرانی های دینی و عقیدتی شرکتی فعال داشت قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در پخش نوارها و اعلامیه های حضرت امام بسیار می کوشید. او عاشق اهل بیت (ع) بود و با شرکت در سوگواری خاندان اهل بیت (ع) وفاداری خود را به این خاندان ابراز می نمود شهید یکی از مریدان حضرت امام (ره) بود و با جوانان محله خود در نشر آثار و اعلامیه های حضرت امام شرکتی فعال داشت و با شرکت در تظاهراتی که علیه رژیم منحوس پهلوی انجام می گرفت نفرت خود را از رژیم منفور پهلوی نشان داد تا اینکه در بیست و ششم شعبان 1398 برابر با دهم مردادماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت به شهادت رسید او اولین شهید اصفهان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود اولین عاشقی که برای دفاع از انقلاب و امامش دعوت حق را لبیک گفت و نگذاشت به ثمره انقلاب خدشه ای وارد شود. او عاشق شهادت بود و عشق خود را اینگونه به اثبات رسانید.
نحوه شهادت از زبان پدر شهید:
در تاریخ 9/5/1357 مردم حسین آباد در یک محله به نام دارالمؤمنین بودند که شبانه نیروهای ساواک متوجه شده بودند که مردم در این محله جمع می شوند و فعالیت انقلابی دارند و برای جلوگیری از به وجود آوردن اختناق شبانه به منزل آیت الله طاهری هجوم آوردند و ایشان را بدون لباس و عبا و بدون کفش از منزل خارج کرده و به زندان بردند فردای آن روز که این خبر در تمام اصفهان پخش شده بود مردم در تظاهراتی به این مناسبت شرکت کردند و درب منزل ایشان جمع شده و در اعتراض به این عمل رژیم نفرت خود را نشان دادند تا اینکه گروهی به نام گروه ضربت آمدند تا جلوی تظاهر کنندگان را بگیرند و آن روز درست 22 شعبان 1398 برابر با 10/5/1357 بود آنها حمله کردند و چون مسلح بودند می خواستند ابتدا مردم را متفرق کنند سپس شلیک کنند ولی چون مردم اعتنایی نکردند شروع به تیراندازی نمودند و اولین گلوله به سمت شهید ذاکر نشانه رفت و ایشان به شهادت رسیدند.
بعد از اینکه ما خواستیم جنازه را بگیریم گفتند باید پنج هزار تومان پول گلوله ها را بدهید ما پول گلوله ها را دادیم و آنها جنازه را به ما تحویل دادند و سپس از ما تعهد گرفتند که مجلس ختم نگیریم حدود دو یا سه روز جنازه در اختیار مأمورین ساواک بود و جنازه را به ما نمی دادند ما هم تصمیم گرفتیم که هر طوری شده مجلس ختمی در مسجد حسین آباد برگزار کنیم همان شبی که ما شب هفت داشتیم مأمورین ساواک مسلح وارد مسجد شدند اتفاقا استاد شهید مطهری هم حضور داشتند هنگامیکه در منزل آیت الله بودند در جریان قرار گرفته و به مجلس ختم آمده بودند همان شب من (پدر شهید) به منزل آیت الله خادمی رفتم چون قرار بود استاد مطهری سخنرانی کنند به آنجا رفتم ایشان به من فرمودند الان چون جنازه پسر شما در اختیار مردم است صحبت کنید من مقداری صحبت کردم که مأمورین رژیم پهلوی متوجه شدند و به خانه ریختند و ما را گرفتند و عده ای از مدعوین به شهادت رسیدند همان شب می خواستند آیت الله مطهری را به شهادت برسانند ولی او را دستگیر کرده و به زندان بردند آری کسانی که شهید می شوند در نزد پروردگار محبوب ترین مردم هستند.
خاطره ای از شب چهلم شهید از زبان پدر شهید:
شب چهلم ایشان بود که مأمورین ساواک اجازه نمی دادند ما برای ایشان مجلس ختم بگیریم از طریق ساواک ، شهربانی به حسین آباد آمدند و درب مسجد را قفل کردند و درب مسجد مأمور گذاشتند در این هنگام مردم حسین آباد جمع شدند و قفل را شکستند و وارد مسجد شدند آن روز آقای فلسفی رحمت الله سخنرانی داشتند با هر زحمتی بود در آن جلسه سخنرانی کردند سپس ما را گرفتند ما هم مدتها در منزل زندانی بودیم و مأمورین ساواک حتی اجازه نمی دادند از منزل خارج شویم و اگر خارج می شدیم تحت تعقیب مأمورین حکومتی بودیم اگر من در محله با کسی سلام و علیک می کردم او را می گرفتند.