شهید محسن باقرفراش در سال 1340 در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود. وی پس از راه یافتن به دانشگاه و تعطیلی دانشگاه در اثر انقلاب فرهنگی، به عضویت سپاه درآمد و در آنجا مشغول به کار گردید؛ تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد و محسن چندین بار به جبهه اعزام گردید. او در پشت جبهه ها نیز از کمک به مستضعفان به فرمان امام بزرگوار، دریغ نمی ورزید و حتی قطعه زمینی را که به او هدیه کرده بودند، به رایگان در اختیار مهاجران جنگ قرار داد. سپس در زندان اصفهان به عنوان بنیان گذار " بنیاد فرهنگی ندامتگاه " مشغول خدمات فرهنگی گردید و در رشد و شکوفایی زندانیان گام های وسیع و سریعی برداشت.
مدتی که به عنوان محافظ حضرت امام به تهران عزیمت کرده بود، رفتارش به طور کلی دگرگون شده بود. او انسان خودساخته ای بود که برای ساختن افکار مبارزه می کرد و در این دنیا به هیچ چیز غیر از خدا دلبستگی نداشت و به قول خودش تنها آرزویش در دنیا این بود که شهادت نصیبش گردد، و بالأخره در عملیات بیت المقدس، در آزاد سازی خرمشهر به لقاءالله پیوست.
بسم رب الشهداء و الصالحین
"... فالّذین هاجروا واخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثواباً من عندالله و الله عنده حسن الثواب" (آل عمران/ 195). آنان که از وطن هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون شدند، در راه خدا رنج کشیدند و جهاد کردند و کشته شدند، همانا گناهان ایشان را (در پرده لطف خود) بپوشانیم و آنها را به بهشت هایی در آوریم که در زیر درختانش نهرها جاری است؛ این پاداشی است از جانب خدا و نزد اوست پاداش های نیکو.
درود خداوند بر تمام شهدا، از شهیدان کربلای عراق تا شهیدان کربلای ایران. درود خداوند بر انبیا و اوصیای الهی از آدم تا خاتم(ص).سلام بر امام زمان، مهدی موعود(عج) و نایب بر حقّش امام خمینی. لعنت خدا بر ظالمان و خون خواران جهان و تمامی استعمار طلبان و جهان خواران شرق و غرب که برای پیشبرد اهداف پلید خویش از هیچ گونه جنایتی غافل نیستند، اما نمی دانند که تا وقتی خون هست، شمشیر هیچ گونه اثری ندارد.
نمی دانند که تا وقتی که مؤمنین خدا بر روی زمین زنده هستند و بر خدا و قرآن و ائمه معصومین تکیه دارند، هیچ سدی در مقابلشان تاب مقاومت ندارد و تا جان در بدن دارند ، تا آخرین نفس می جنگند، چون می دانند که وعده الهی حق است و پیروزی از آنشان خواهد بود و می دانند اگر بکشند یا کشته شوند، پیروزند و بهشت مکان جاودانی آنها خواهد بود.
به همین دلیل است که از هیچ چیزی هراس نداشته و طبق حکم الهی و بر اساس فرمان رهبرشان که همانا نمونه کامل ائمه معصومین است، کمر همت بربسته و از طفلی 11 ساله گرفته تا پیرمردی 80 ساله، سلاح را بر دوش گذاشته و برای رضای حق تعالی به جنگ با کفار می روند.
و اما ای گناهکاران! شمایی که آگاهانه دست به اعمالی ضد انسانی و ضد وجدان بشری می زنید که حتی شیطان از آن شرم میکند، بدانید که اگر به زودی بازگشت نکنید و دست از اعمال پلید خویش بر ندارید، پشیمان خواهید شد و عذابی دردناک در انتظارتان خواهد بود.
آیا شما هنوز پس از 1400 سال و اندی نفهمیده اید که با اسلام نمیتوان مبارزه کرد و آن را نابود ساخت؟ اگر به این حقیقت معترف هستید، پس چرا این طناب محکم و ناگسستنی را رها کرده اید و به ریسما نهایی که به استحکام آنها یک درصد هم اعتماد نیست، چسبیده اید؟ پس تا دیر نشده بازگردید و توبه کنید، که خدا توبه گناهکاران را می پذیرد.
و اما شما که نا آگاهانه از این شیاطین پیروی می نمایید ! آیا شما با حیوان فرقی ندارید؟ حیوان به چند چیز مختصر در زندگی اکتفا کرده و زندگی خویش را می گذراند . از جمله خوردن، آشامیدن، استراحت، تولید مثل. بهترین کاری که این حیوان انجام میدهد این است که صاحبش را در رسیدن به هدفش یاری میکند، در صورتی که اصلاً از هدف و مقصود صاحبش اطلاعی نداشته و آنرا درک نمی کند، چون فکر و عقل ندارد و نمی تواند در آن جستجو کند و کاوش کرده، راه درست را از نادرست تشخیص دهد و فرق انسان با حیوان در همین است که میتواند فکر کند، ارتباط بین اعمال، هد فها و غیره را کشف کرده و بهترین راه سعادت را انتخاب نماید.
ای برادران و ای خواهرانی که ناآگاهانه راه اشتباه این پلیدان و ناپاکان را می پیمایید ! اگر وجه امتیاز شما بر حیوان عقل شما است و کار می کند و می توانید از آن استفاده نمایید، آن را به کار انداخته، چشم بازکنید و حقایق را ببینید. مانند کبک سر خود را زیر برف نکنید و به درون خود فرو روید؛ خود را بشناسید تا آفریدگارخود را شناخته و از او پیروی نمایید ؛ همان کسی که زندگی و مرگتان به دست اوست.
پس چرا برای چند روز خو ش گذرانی، یک زندگی جاوید و سعادتمند را از دست می دهید؟ حال خود دانید. من وظیفه خود را در این مورد انجام دادم و تا آنجا که توانستم روزنه امید و رهایی را نشان دادم. البته این انجام وظیفه ذره ای است در مقابل اقیانوس های بی کران .باشد که جوانان ما بیدار و هوشیار شوند، ان شاءالله.
پیامم به خانوادة عزیز و دوستان گرامی ام؛ تو ای مادر خوب! ای کسی که سال ها و ماه ها و هفته ها در پای ما زحمت کشیدی و در طول مدتی که ما را بزرگ کردی ، چه رنج ها و سختی هایی را که تحمل نمودی! درود بر تو، رحمت به شیر پاک تو باد . ای از تبار فاطمه و زینب(ع)، این تو بودی که لقمه حلال خوردی و شیر پاک و حلال به ما خوراندی، زیرا اگر این گونه نبود سرنوشت ما چه بود و در چه گرداب فسادی غرق شده بودیم؟ اما ایمان تو باعث شد که ما نیز به اسلام راستین بپیوندیم و قرآن و ائمه اطهار را یاری نماییم. مطمئن باش دعای فرزندان تو و فرزندان فرزندان تو همیشه بدرقه راهت خواهد بود و بهشت خانه اخرت تو می باشد.
و تو ای پدر عزیزم! درود خدا بر تو باد که علی گونه فرزندان خود را یاری کردی و با دست رنج خود آنها را در راهی هدایت شده قرار دادی. من مطمئنم همان کتک هایی که در موقع کودکی و نوجوانی به ما می زدی و می گفتی:" چرا نماز نخواندی؟ چرا فلان کار خلاف را کردی و چرا فلان کار درست را انجام ندادی و ..." باعث شد که ما اکنون در راهی درست گام برداریم و امام را یاری کنیم. امیدوارم بتوانیم این زحمت های شما را با خدمت به اسلام جبران کنیم و خون ناقابل ما بتواند درخت انقلاب را آبیاری کند و آن را سرسبز نگه دارد.
فقط یک خواهش از شما دارم و آن این که اگر خدا توفیق داد و در این راه شهادت را نصیب من کرد، شما نیز فاطمه وار و علی گونه و مانند کلیه پدران و مادران جوان از دست داده، صبر و استقامت داشته باشید. از شما می خواهم روز شهادت مرا با روز ازدواجم برابر بدانید، بلکه این از ازدواج برای من شیرین تر و گواراتر است. خواهش می کنم اگر می خواهید روح من شاد باشد اصلاً غمگین نشوید و در عزای من گریه نکنید " ان الله مع الصابرین ". از برادران و خواهر عزیزم نیز می خواهم که اسلام و قرآن را حفظ کنید و آن را یاری کنید و راه شهیدان را ادامه دهید همیشه و در همه حال خدا را در نظر داشته باشید و امام را دعا کنید.
دوستان خوبم! خون شهدا را پاسدار باشید و بدانید آ نها بودند که ما را از فساد و گمراهی نجات بخشیدند. دامن خاندان عصمت و طهارت را رها نکنید، تأکید میکنم: امام را فراموش نکنید و همیشه او را دعا کنید.
مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر منافقین و صدام
خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محسن باقرفراش