ستاره ی وجودش در روستای هونجان درخشیدن گرفت. کودکی اش در کنار پدری دلسوز و کشاورز و مادری مهربان و متدیّن که هدف و رسالتشان پرورش و تربیت صحیح فرزندان بود سپری شد. در سایه ی چنین تربیتی بود که جان و دلش پذیرای معارف ناب الهی گشت و پس از آن با گام های استوار قدم در راه تهذیب و تزکیه ی نفس گذاشت.
هنگام فرا رسیدن تحصیل با شوق و علاقه ی وافر وارد جرگه ی علم آموزان شد و توانست تا سال چهارم دبیرستان در رشته ی اقتصاد کسب دانش نماید.
دلی مهربان و دستانی بخشنده و طبعی بزرگوار و فروتن داشت. احترام به دیگران به ویژه پدر و مادر را سرلوحه ی اعمالش قرار داده بود.
با شروع نهضت انقلاب قلب و روح را با امامش همراه ساخت تا کاخ استبداد و جنایت را فرو افکند.
پس از آن که ثمره ی پیروزی بر درخت وطن به بار نشست به خیل بسیجیان پیوست و راهی میدان جهاد شد.
او که بر تن کردن جامه ی سرخ شهادت در راه خدا را افتخار می دانست، چند ماهی از عمر خود را خالصانه صرف دفاع از اسلام و میهن اسلامی اش کرد و پس از آن در سال ۶۱ در حین عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش خصم زمینیان را بدرود گفت و به عرش نشینان پیوست و پیکر مطهرش پس از ۱۴ سال بازگشت.
ان الله اشتری من المومنین انفسهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون ……ذلک هم الفوز العظیم (توبه–۱۱۱)
همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند ، پس
می کشند و خود کشته می شوند ………… و این خود سعادت و پیروزی عظیمی است .
تکلیف الهی و میهنی شما اقتضاء می کند که بسوی جبهه ها جوانمردانه هجوم آورید . فردا دیر است .
سپاس و ستایش خدایی را که مرا به صراط مستقیم هدایت کرده و نور هدایتش را بر قلبم برافروخت و توفیق جهاد و فداکردن جان و مال در راه مقدسش را نصیبم کرد . آن چنان که بتوانم با خلوص نیت وعزمی قاطع در راهی که عاشقانش بر صفی بی انتها آنرا میپیمایند قدم بردارم و با مخلصان و متقیان و راهیان کوی شهادت در راه خدا همراه گردم و صراطش را چنان بپیمایم که شایسته است.
پروردگارا مشتاقان و عاشقان لقایت را بنگر که چگونه امید دیدار تو را دارند و در راه حراست از دین تو جان فشانی می کنند . جسم و جان بی مقدارم آنچنان ارزشی را ندارد که برای رضایت و برای شکرگزاریت فدا کنم .
من از امت حزب الله و همیشه در صحنه میخواهم که قدر این نشانه و آیت الهی، قدر این رهبر پرتوان و این حسین زمان را بدانند و تنها از آنها می خواهم که [ فقط] تکیه بر کلام این بزرگ مرد داشته باشند . چون اکنون صفحه روزگار شما در دست این بزرگ مرد است و اگر شما از فرامین ایشان سرپیچی نمائید به پیامبر اسلام(ص) ظلم نمودهاید، خون شهیدان اسلام و انقلاب اسلامی را پایمال کرده اید . ادامه راه شهیدان اسلام و خشنودی قلب امام زمان (عج) فقط همین راه است که این رهبر مستضعفان را تنها نگذارید.
پیام من به خانوادهام و به پدر و مادر و خواهر و برادرانم این است که گمان نکنید من از میان شما رفته ام ، در نماز جماعت در دعا ها کنار خودتان جایگاهی هم برای من بگذارید و فکر نکنید که وجود جسم بی ارزشم در شما ایجاد محبت کرده است نه این طور نیست بلکه آن روحم واتصالم به خدا واعتقادم به اسلام است که آن محبت الهی را در دل شما برپا کرده است.
پیام دیگری که من دارم خطاب به دانشآموزان عزیز است .
از آنها سؤال میکنم : که آیا ای برادران هرگز این سؤال را از خودتان کرده اید که امام حسین(ع) چرا قیام کرد ؟ یا هدف از بعثت انبیاء چه بود ؟ در جواب من میگویم مهمترین هدف بعثت انبیاء و قیام امام حسین(ع)، دعوت مردم به سوی پاکی و مطهری بود و نجات آنها از شرک، آلودگی ها ، زشتی ها و فساد بود .
همان طوریکه ما بعد از وضو و غسل و تیمم ، نماز میخوانیم و هدف از وضوگرفتن یا غسل کردن نماز خواندن است، به همین صورت باید در قلب مان آمادگی برای انجام هر کار نیکی را قبلاً داشته باشیم . شما تا قبل از اینکه تزکیه نشدهاید، نمیتوانید تحصیل و سواد اختیار کنید. طبق کلام امام خمینی تزکیه قبل از تعلیم و تعلم است. یعنی اینکه انسان تا هنگامی که خود را نشناسد و خود را از آلودگی ها پاک نکند نمیتواند خدا را بشناسد . شناختن خداوند بدون تزکیه و دانستن علم هرگز میسر نیست. پس شما ای دانشآموزان عزیز میتوانید با درس خواندن چنان ضربه محکمی بر امپریالیسم جهان خوار آمریکا و شوروی و سرسپردگانش بزنید که دیگر انشاءالله از جایشان نتوانند بلند شوند واگر هم از درس خواندن سرپیچی کنید به انقلاب اسلامی ضربه زدهاید و خون شهیدان را پایمال نمودهاید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
عبدالحمید قربانی
۵/۱۱/۱۳۶۱