بسمه تعالی
یا نبرد باید کرد یا از فرمان خدا سربرتافت. مولای متقیان علی(ع)
چون که بر هر مسلمانی واجب است که در مواقع ضروری وصیت نامه ای داشته باشد من نیز وصیت نامه خود را به شرح زیر می نویسم:
یاران همه سوی مرگ رفتند بشتاب که تا زره نمائیــم
ای خون حماسه در رگ دین برخیز نماز خون بخوانیم
با عشق به الله و با درود به رهبر انقلاب امام خمینی(ره) و سلام بر محمد(ص) و سلام بر حسین(ع) و سلام بر تمامی شهدای راه اسلام و سلام بر شما امت مسلمان
اول رو به پروردگار کرده و می گویم خداوندا من با چشمانی باز این راه را انتخاب کردم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با کفر بدین راه آمدم نه به خاطر تکبر و خودنمایی، برای مبارزه با هوای نفس بدین راه آمدم و همچنین جهت پاسخ به ندای الله اکبر مسلمین که در زیر رگبار آتش گلوله دشمن قرار گرفته اند و جان خود را به رهبر و به کشورم نثار کنم و می روم تا راه شهیدان را ادامه دهم و شما برادران نیز چنین باشید ما با نثار جان خود ضامن ضربان مداوم رگهای امت اسلامی خواهیم شد و همین طور برادران حزب اللهی تا آنجا که قدرت دارید با ضدانقلابیون در هر ارگانی که هستند با آنها مبارزه کنید و نگذارید که این انقلاب بیش از پیش از جانب آنها ضربه بخورد. ضدانقلاب بطور محسوسی در خود ما رخنه کرده و با شرکت دروغین خود در مراسم مذهبی و غیره ضربه به انقلاب می زنند و ان شاءالله با آنها مبارزه کرده و آنها را ریشه کن کنید. برادران حزب اللهی هر چه بیشتر به مبارزه با هوای نفس خود پرداخته که بزرگترین جهادها را انجام داده اید برادران، جهاد کوچک مبارزه با تمام ابرقدرتهاست و جهاد بزرگ مبارزه با هوای نفس است و اگر ما نتوانستیم جهاد بزرگ را انجام دهیم نمی توانیم در جهاد کوچک شرکت کنیم برادران دوست ندارم در مراسم عزاداری ام کسی شرکت کند که مخالف راهم بوده و خط امام را قبول ندارد و خدای نکرده در موقع عزاداری راهم را اشتباه تلقی کند. و همینطور به جنازه ام کسانی نماز بخوانند که پیرو خط امام باشند در غیر اینصورت چه بهتر که جنازه ام بی نماز (منافقین) به خاک سپرده شود.
و همین طور به خانواده ام وصیت می کنم که بعد از شهادتم راهم را یعنی در هر لحظه به دعاگویی امام و ظهور بقیهالله باشید و ادامه دهید.
خط امام را ادامه دهید و روحم را شاد گردانید با ضدانقلاب به شدت مبارزه کنید و هرگز از مرگ من نگران نباشید و هرگز اشکی در مراسم عزاداریم نریزید مادرم بجای اشک ریختن تکبیر بگو تا شاید به اذن خدا گناهی از گناهانم کم گردد. و همین طور این چند بیت شعر را به تو ای مادرم تقدیم می کنم
لحظه های آخر تو سنــــگرم ترکش خمپاره اومد تو ســـرم
مادرم نباش دیگه منتــــظرم داره خون می ریزه از مغز سرم
حسینم حسینم حسینم
نکنه مادر یه وقت گریه کنـــی به سوی آســــــمونا نگاه کنی
می دونم مادر دارم شهید می شم مثل دوستان بیژن وحمید می شم
گدا با امیر به این در اومـــــده اگــر ناامید بــــــره خیلی بـده
تو که درد ما را درمون مـی کنی درد بی درمــون و درمون می کنی
اگه راه کربـــــــلا وا می کنی پس چرا امروز و فـردا می کنـــی
حسینم حسینم حسینم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
احمدرضا خادم ۸/۲/۱۳۶۱ امضاء