شهید نعمت ا… ربیعی عارف به الله و عاشق پاک باخته خدا که درد همه مستضعفین و محرومان پیوسته در دلش و آرزوی لقاء الهی پیوسته ایده و آرمانش بود. در دل او سوز و بارقه الهی تابیده بود و سالیان درازی در سوز و گداز عشق به الله میسوخت و همچون مرغ در بند، عاشق پرواز بود و آرام و قرار نداشت.
او مصداق واقعی عارفان و سالکان الی الله بود و مصداق واقعی متقین در توصیف علی(ع) ، اسطوره اخلاق و ایثار بود. در جهت رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی با نهایت ایثار متواضعانه تمام تلاش خود را به کار میبست و در این کار مشقات زیادی را تحمل کرده و هیچگاه سخن از خستگی راه از وی شنیده نمیشد و این هم از صفات مؤمنین و متقین است که کارهای بزرگ خود را فراموش میکنند و کارهای نیک دیگران را با ارزش میدانند و قدر مینهند. مسائل و مشکلات راه را با صداقت و شجاعت مطرح و در این راه از این که دیگران چه میگویند و چه قضاوتی میکنند هرگز ابایی نداشت .به علت حساسیت و تلاش بی امان او در پیشبرد انقلاب و رسیدن به پیروزی با مقاومت روبرو میشد که در مقابل، صبر و استقامت شگفت آوری داشت.
او با صراحت و شجاعت از مواضع الهی خود دفاع میکرد و شجاعانه پشت سر میگذاشت. در بعد شخصیتی نعمت ا… باید گفت که شخصیت وی از گفته ها و شنیده ها و نوشته ها شکل نگرفته بود بلکه از فروغ الهی که در قلب خود احساس میکرد، شخصیتش شکل گرفت و با روشنی این فروغ الهی بود که از آغاز جوانی با وجود شرایط حساس و متلاطم، او در راستای حق، خط پر تلاش ولایت پیامبر گونه امام امت خمینی کبیر را انتخاب نموده و بار معنویتی را در پیشاپیش خانواده و دوستان به دوش میکشید و برای همه اسوه ای شد ، شخصیتی بریده از علایق دنیوی و متوجه منابع فیاض معنوی و انسانی و بی شک میتوان گفت شخصیتی استثنایی بود او سمبل زهد و قناعت بود در وصف اخلاق وی باید گفت که اخلاق او و محبت او بیش از همه چیز انسان را سرشار میکرد و همه را شیفته خود کرده بود. صادق بودن، ایثارگر بودن، متواضع بودن، آرام و متین بودن، پاک دامن بودن و خود را به دنیا نیالودن و مربی اخلاق بودن و بر خط امام امت سیر کردن از ویژگی های این انسان والا بود. در بیان چگونگی تلاش و ایثار وی در دوران زندگی میتوان به سه بخش مهم اشاره نمود: دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، و دوران جنگ تحمیلی.
در دوران قبل از انقلاب باید گفت که نعمت ا… از بنیان گذاران و پایه گذاران حرکت های انقلابی و ایجاد جرقه های انقلاب اسلامی در منطقه مبارکه بود. چرا که همراه با همسنگران دیگرش همچون شهید حاج ابراهیم جعفر زاده، شهید احمد مختاری و شهید محمود مختاری و شهید مهندس حاج رضا نصوحی و شهید حاج شعبانعلی زینلی در دوران ستم شاهی در رده اولین کسانی بودند که جهت به صحنه کشاندن مردم و ایجاد تشکل های ضد رژیم شاهنشاهی در منطقه برنامه ریزی کرده و با تمام توان تلاش مینمودند دریافت پیامهای امام امت به صورت اعلامیه و یا نوار از تهران، قم و اصفهان و توزیع بین رابطین خود در شهر و روستاها و نیز برپایی جلسات مذهبی و سیاسی به صورت مخفیانه در منازل، مساجد و یا تیمهایی تحت عنوان کوه نوردی و برنامه ریزی جهت رسیدن به اهداف و پیروزی انقلاب اسلامی کار وی بود. اولین تظاهرات ضد رژیم با تلاش و هماهنگی شهید نعمت ا… ربیعی به بهانه کمبود امکانات آموزشی از دبیرستان فاضل قدیم در مبارکه آغاز گردید و با فریاد و اعتراض به خیابان کشیده شد و نهایتاً ضد انقلاب به مقابله پرداخته و به ضرب و شتم دانش آموزان پرداختند و شهید بزرگوار ربیعی در این تظاهرات نقش رهبری و هدایت کننده را بر عهده داشت و با توجه به دید عمیقی که داشت دقیقاً مراقب اوضاع بود که جهت تظاهرات و شعارها عوض نشوند چرا که از همان اوایل گروههای منحرف قصد ایجاد انحراف را داشتند و شهید ربیعی با شجاعت تمام اجازه نمیداد که شعارها از حالت مذهبی خارج شود.
ایجاد تشکل و حرکت های ضد رژیم در بین دانش آموزان دبیرستان فاطمه زهرا(س) توسط شهید ربیعی هدایت میشد که در همین ایام چندین بار توسط ایادی رژیم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. ولی با صبر و استقامت و توکلی که داشت هیچگاه خم به ابرو نیاورده و در جهت رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی قدمی به عقب نگذاشته و ترس و هراسی به خود راه نداده. همچنین در تظاهرات بزرگی که در شهر مبارکه در تاریخ ۱۸/۱۰/۱۳۵۷ برپا شد و منجر به درگیری و نهایتاً برچیده شدن بساط نیروهای ژاندارمری و بیرون کردن آنها از شهر شد شهید ربیعی تلاش فراوان داشت و در همین روز بود که پلاکاردی تحت عنوان حکومت اسلامی ایران توسط شهید ربیعی و مختاری و … در مبارکه نصب گردید و خبر آن نیز توسط رادیو های خارجی در آن زمان پخش گردید. تشکیل انجمن های اسلامی در دبیرستان های امام و فاطمه زهرا و دیگر مدارس از اقدامات این شهید بزرگوار بود، وی از بنیان گذاران کمیته انقلاب و سپاه پاسداران و جهاد سازندگی در مبارکه بود.
در بدو تشکیل سپاه با تربیت نیروهای انتظامی محافظت از انقلاب خود را آماده مقابله با حرکت های ضد انقلاب نموده که در این راستا میتوان حرکت ضد انقلاب و خوانین وابسته به رژیم شاهنشاهی در سمیرم را نام برد که شهید ربیعی به همراه تعدادی از برادران همچون شهید علی خرمی به کمک نیروهای انقلاب اسلامی در آن شهرستان شتافتند. پس از آن ماجرای خلق عرب در خوزستان، حرکت های ضد انقلاب در سیستان و بلوچستان و آشوب گروهها در کردستان یکی پس از دیگری پیش آمده که برادر ربیعی در تمامی این مناطق با ضد انقلاب روبرو شده و از انقلاب اسلامی دفاع نموده. در سپاه پاسداران مبارکه مدتی به عنوان مسئول و مربی عقیدتی سیاسی سپاه و همچنین مسئول روابط عمومی فعالیت نمود. با آغاز جنگ تحمیلی در شهریور سال ۱۳۵۹ بلافاصله وارد منطقه جنگی شده و به نیروهای نا منظم تحت فرماندهی شهید چمران در منطقه حمیدیه پیوست و سپس همکاری با گردان ضربت شهید علم الهدی که شهید نعمت ا… ربیعی از همراهان و همسنگران شهید حسین علم الهدی در منطقه حمیدیه و سوسنگرد و هویزه بود. پس از شهادت حسن علم الهدی و فرماندهان دیگر این گردان شهید ربیعی نقش فرماندهی این گردان را بر عهده گرفت و در شناسایی منطقه و جمع آوری اطلاعات جهت عملیات طریق القدس شهید ربیعی نقش بسیار مؤثری داشت و بعد از آزاد سازی شهر بستان در این عملیات نیز فرماندهی سپاه بستان به وی واگذار گردید. در منطقه هویزه در آن زمان مشاجره لفظی شهید ربیعی با بنی صدر (رئیس جمهور خائن و خلع شده) زبانزد رزمندگان بور و این مشاجره تیز بینی شهید بزرگوار بود که نقش بنی صدر را در کشتار و خیانت به دانشجویان پیرو خط امام در منطقه هویزه دقیقاً یافته بود. وی در کلیه عملیات های جنوب و غرب شرکت داشته و در لشکر های قمر بنی هاشم، امام حسین و نجف اشرف نیز تا عملیات بزرگ خیبر و بدر به عنوان فرمانده گروهان، گردان و…. شرکت داشته و در عملیات بدر به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسیده و جسم پاکش غریبانه در بیابان در منطقه عملیاتی بدر به جای ماند وپس از ۱۱ سال از دیار غربت باز گشت و در کنار همسنگران و همرزمان خود آرمید. امید است که انشاا… امت حزب ا… حافظ اهداف و راهشان باشند و پاسدار خونشان باشند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
بسم الله الرحمن الرحیم
الهم اجعل من التوابین و اجعلنا من المطهرین
ای مردم مسلمان و سلحشور ایران وصیت ها را شهدا قبل از ما نوشتند و با خون و اهداء جان خود به معبود(الله) به اثبات رساندند و همین اصل است که امام امت در رابطه با خواندن وصیت نامه های شهدا آنچنان میفرماید: عمل به وصیت نامه شهدا که عمدتاً اطاعت از امام امت، از این ولی فقیه جامع الشرایط، از کسی که ما را از بلاها، از فسادها، از تباهی ها نجات داد. خدا واجب کرده و شهدا مکرر یاد آوری کرده اند. پشتیبان اسلام و ولایت فقیه بودن و از انحراف به چپ و راست پرهیز کردن و در صراط مستقیم واقع شدن، برای رضای خدا قیام کردن، جهاد کردن در راه خدا، پر کردن جبهه ها و…. لازم است. برادران به شما سفارش میکنیم که قرآن بخوانید، هر روز چند آیه از قرآن بخوانید،( متاًسفانه قرآن بر سر دستهای ما مانده، از قبرستان ها بیرون کشیده ولی بر سر دستها مانده است) سعی کنید به چند آیه که میخوانید عمل کنید و همچنین نهج البلاغه را بخوانید و از اختلافات دوری کنید و پشت سر امام حرکت کنید نه آنقدر کند که راه را گم کنید و نه آنقدر تند که از امام جلو بزنید و منحرف شوید. تند روی و کند روی هر دو خلاف است و این را من به عینه دیدم که هر وقت با خود بودم منحرف شدم و هر وقت که پشت سر امام حرکت کردم سخنان امام را ملاک عملم قرار دادم و به راه آمدم. کسانی که در این راهند هدایت می یابند ولو قدری راه را اشتباه بروند چون راه و مسیر ولایت فقیه است و برادران ،تفسیر ولایت فقیه را هم باید از خود ولی فقیه فهمید نه از کس دیگر. چون افرادی تحریف هایی در این زمینه کرده اند و میکنند، باید مواظب بود، انحراف از ولایت فقیه انحراف از اسلام و قرآن است، کسی نمیتواند بگوید من پیرو اسلام و عاشق امام زمانم و پیرو امام امت و ولایت فقیه نباشد. مردم متحد و یک پارچه باشید. صف های نماز جمعه را محکم و پر کنید، پیرو روحانیت باشید دست از روحانیت مبارز و در صحنه و پیرو امام و ولایت فقیه بر ندارید که هر چه داریم از این هاست برادران. مردم مسلمان بشنوید،من با شناختی که خود نسبت به مکتب داشتم در این راه حرکت کردم و افتخار میکنم که پا به جبهه گذاشته ام و با دشمنان اسلام جهاد کردم. این را میگویم که آیندگان نکند بگویند، آنها را با زور به جبهه بردند و یا تبلیغات کردند و آنها را گول زدند، میتوانم بگویم که تبلیغات هم نکردند آن طور که باید، و مردم با عشقی که خود دارند و با مسئولیتی که حس میکنند از خون شهدا، حرکت میکنند و در جبهه ها ظاهر میشوند.
اگر خداوند به این بنده گنه کارش توفیق شهادت در راهش را داد (این چیزیست که سالهاست آرزویش را میکنم) اما از بس ناخالصی داشتم شامل حالم نشده است. اگر جنازه ام به دست شما رسید در کنار دیگر شهدا مرا دفن کنید چون مدت زیادیست که خواب اکبر زینلی را دیده ام که داشت پذیرایی میکرد و میخواهم که پیش آنها بروم و اگر هم جنازه ام به دست شما نرسید،ناراحت نباشید من هم مثل صدها نفر دیگر انشا ا… روحم با شماست. و اصلاً جسم جاندارم برای شما چه کرده که جسم بی جانم.
و اما ای پدر و مادرم اگر بدی به شما کردم مرا حلال کنید. خیلی دلم میخواست که جبران کنم زحمات شما را. اما جنگی به ما تحمیل شد که باید به جبهه میرفتم و با دشمنان اسلام و متجاوزین بعثی مبارزه میکردم که این هم توفیقی است از جانب خدا که به ما عطا کرده است.
و اما همسرم، رضا را از طرف من ببوس و به او بگو که پدرت رفته است در راه مکتبش اسلام،جهاد در راه خدا بکند. او را خوب تربیت کن که در سن پایین در خدمت اسلام باشد، وی را خیلی مواظبت کن و مادری مهربان برای او باش. از پدر و مادر و دوستان میخواهم که برای من حلالیت بطلبند از همه دوستان و کسانی که روزی با هم بوده ایم عاجزانه میخواهم که مرا ببخشند و برایم طلب مغفرت کنند و من هم همه دوستان را حلال میکنم.
از پدر و مادر و همسرم و خواهران و برادران میخواهم که برای من گریه نکنند بلکه به مظلومیت ابا عبدالله الحسین(ع) و فرزندانش در صحرای کربلا گریه کنند و بدانند که راه سعادت این است.، اطاعت از امام داشته باشند از همسر و خواهرانم میخواهم که زینب وار پیام شهیدان را به مردم برسانند.
والسلام