شیخ عباس رضاییان فرزند مرحوم حاج علی رضاییان رامشه است که در سال 1338 در روستای رامشه چشم به جهان گشوده و پس از سپری کردن دوران تحصیلی دررامشه به اتفاق چند تن از دوستان رامشه ایش از جمله حجة الاسلام حاج علی اکبر نوریان ، حجة الاسلام سید محمد حسین حسینی ، حجة الاسلام حسن یاوری ، حجة الاسلام اصغر باباخانی و... به مدرسه صدر خواجو اصفهان و همچنین مدرسه ذوالفقار می روند و تحصیلات حوزوی را آغاز می کنند. با توجه به شجاعت و روحیه مبارزه طلبی اش در سالهای قبل از انقلاب مبارزات گسترده ای را بر علیه رژیم سابق انجام داده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دشمنی نظام سلطه بعد از پیروزی که منجر به جنگ ناجوانمردانه عراق علیه ایران می شود ، شیخ عباس بصورت داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل اعزام می شود و پس از مدتی شهد شیرین شهادت را می نوشد ، پیکر پاک و مطهرش هنوز به وطن باز نگشته و در جبهه های جنگ باقی مانده تا برای همیشه جاودانگی اش را در کنار سایر شهدای مفقود الاثر فریاد بزند.
پپاسداری از نظام :
نسبت به حفظ نظام و ارزشها و دفاع از دستاوردهای انقلاب خیلی پایبند بود هیچ چیز نمی توانست او را ازانجام این کار باز دارد.
عشق به امام و نگهبانی شبانه :
بعد از ورود امام خمینی به ایران شیخ عباس از اولین کسانی بود که به گروه حفاظت امام پیوست و نقل است از دوستان که شبهای اول که امام بعد از مدتها تبعید به ایران بازگشته بودند در پشت بام منزل موقت امام شبها تا صبح به نگهبانی و حفاظت از امام می پرداختند.
زاهد شب :
نقل است از دوستان هم حجره ای ایشان که در مدت طلبگی در مدرسه صدر خواجو اصفهان ، نماز شب و مناجات شبانه ایشان حتی برای یک شب هم ترک نمی شد و همیشه مخفیانه در گوشه ای به مناجات و راز و نیاز می پرداخت.
شجاع ، زرنگ ، چابک ، رئوف و مهربان :
بسیار شجاع و نترس بود ، وقتی قبل از انقلاب امام در تبعید بسر می بردند چندین بار توسط ساواک به دلیل توزیع سخنرانی و مواضع امام دستگیر شدند.
اخلاق وارسته :
از نظر اخلاق و کردار می توان گفت که جوانی بسیار پاک و با ایمان ، مخلص ، با گذشت و صادق بود. به احکام اسلام آشنا بود و به آن عمل می نمود. آرامش قلب ، تقوا ، رفتار نیکو و پسندیده و سرشار از محبت و صمیمیت از او فردی محبوب و دوست داشتنی ساخته و همه دوستان و فامیل را شیفته خلوص خود کرده بود.
جذبه خطابه و سخنرانی :
همیشه کلامش پر از استدلال و منطق بود ، در سخنرانی و خطابه بسیار ماهر بود و وجودش پر از جذبه.
فرازهایی از وصیت نامه ایشان :
این ندای یک طلبه و یک سرباز کوچک امام زمان است که در جامعه اسلامی ، شما در قبال خون شهدا مسئولیت دارید و می بایستی از حریم اسلام و قرآن دفاع کنید و زیر بار ظلم نروید و در مقابل کفر بایستید. به یاد مستضعفین و محرومین جامعه باشید که انقلاب را طبقه محروم و توده مردم بوجود آورده و شما پاسدار این انقلاب خواهید بود و باید پاسداری کنید.
فرازهایی از سخنرانی ایشان در منبر خطابه :
فکر ما ، عقل ما ، کوشش ماست که می تواند سرنوشت برای ما مشخص بکند. خود ما هستیم که می توانیم یک سرنوشت خوب برای خود انتخاب کنیم. خداوند برای راهنمایی ما پیامبر اسلام (ص) فرستاده است ، برای ما قرآن مجید قرار داده است ، نهج البلاغه علی در دسترس ما می باشد ، ما باید به آنان عمل کنیم ؛ پیروزی از آنها بنماییم و یک سرنوشت خوب برای خود انتخاب کنیم.