شهید سید اصغر سجادیان در سال1342 به دنیا آمد. دوران دبیرستان در فعالیتهای انجمن اسلامی شهید خوشاب عضو فعال بود و نیز ایشان یکی از مدیران کتابخانه شهید مطهری بودند و پس از اخذ دیپلم در سال 1360 وارد تشکیلات سپاه پاسداران شد و اولین بار در فتح المبین شرکت داشت و در عملیات والفجر1 مجروح شد و با قبولی در کنکور سراسری رشته اقتصاد مشغول به تحصیل شد و بعد رشته خود را به علوم اجتماعی تغییر داد . او در تعطیلات تابستانی به جبهه ها می رفت .شهید سجادیان در اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و جسد مطهرش در آب بود و بعد از گذشت مدتی جسد مطهرش را آب گرفته وبه سردخانه منتقل کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
" و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا"( احزاب/23).
خدایا تو خودت میدانی که انسان بودن و انسان ماندن چه دشوار است، چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از نامردمی بیزار و با انسا نهای ضد خدا در ستیز است. خداوندا، بارالها معبودا، رحمانا! آرزوی لقای تو را دارم. ولی چه کنم که روی سیه با اعمالی زشت در پیش تو و در مقابل تو و در برابر آنهمه لطف و سرمایه های زیادی که تو به من تقدیم داشت های هستم و به تو عشق می وزم، ولی از گناهانم شرمند هام. بارالها! در دعای توسل و کمیل تو خواندم و از تو تقاضا کردم که خداوندا، بارالها! اگر مرا لایق شهادت در راهت می دانی، قبل از آن شعور شهادت و شهادت همراه با شناخت و معرفت و با خلوص نیت نصیب و روز یام کنی که با دستی پر و قلبی پاک مرا به نزد خود بخوانی، و همان گونه که پاسداران حقیقی اسلام در راه تو جان می بازند. برادران عزیزم! چگونه به شما وصیت کنم در صورتی که سر تا پا گناهم و شما با قلب پاک و الهی که داشتید دست مرا گرفتید و به راه اسلام و ایمان دعوت کردید. تنها صحبتی که دارم این است که: برادران عزیزتر از جانم، برادران حزب اللهی! ما گرد هم آمده ایم تا یک حزب، حزب الله و با رهبری پیشوایی چون روح الله را برگزینیم، تا راه ولایت فقیه (همان راه انبیا و اولیای خدا) را که در آن راه شکنجه ها دیدند و عده زیادی به شهادت رسیدند، راه خونین شیعه و اسلام را همراه امام طی کنیم. برادران مسجدی! امام را، قرآن را، اسلام را، وصیت نامه شهدا را، مسجد را، نهج البلاغه را، همدیگر را، تقوی را، خلوص را، شهادت را، حسین گونه و علی وار زندگی کردن را و تن به ذلت ندادن را، کتابخانه را، مطالعه را، دوست را، خط ولایت را، هدف الله را که خودش فرمود " قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین "( انعام/162). (بگو ای مردم به درستی که نماز من و زندگی من و حیات من و ممات من برای الله پروردگار جهانیان است.) همه کارمان را، حتی شهادتمان را برای خدا قرار دهیم. مبادا غیر خدا در کارمان باشد که همه پیروزی ما تا کنون بدان دلیل بوده که فقط و فقط الله را در نظر داشت هایم و به پیامبر خدا و ائمه اطهار متوسل شد هایم و همراه نایب امام خویش بوده ایم، و گرنه ما غیر از ایمان به خدا و متکی بودن به قدرت بی نهایت او هیچ نداریم و باید وسوس ههای شیطانی را با یاد خدا و توبه از دل بیرون ببریم که خودش فرمود:" یادش آرامش می دهد " و همان گونه که رهبر فرمود دو مطلب را همیشه نصب العین خویش قرار دهیم: تعهد به اسلام و وحدت کلمه.
وصیت من به امت شهید پرور ایران همان است که امام فرموده است و در بالا به آن اشاره شد. دوم رهبری، سوم وحدت کلمه و مبارزات روحانیت اصیل در خط امام و خون شهیدان که چون سیلی ریشه ظلم را از بین می برد، و خون همه شهدا ضامن پایداری درخت سر سبز اسلام و انقلاب اسلامی است. به سخنان گهربار امام امت فکر کنید و به قرآن توجه کنید و هرکسی سخنان امام را نمی تواند تحلیل کند. به قول یکی از شهدا " توشه ها را بردارید که پرواز نزدیک است ". به قول امام عزیزمان " سال ها مبارزه در پیش دارید ". خودمان را باید آماده کنیم تا اسلام عزیز را به سرتا سر جهان صادر کنیم و همچنین انقلاب اسلامی را.
در پایان عرض ادبی خدمت خانواده شهید پرورم: ای پدر و مادر مهربانم که با نصیح تهای پدرانه و مادرانه خویش در زندگی مرا به راه حق و فضیلت رهنمون شدید و تو ای مادر عزیزم که با شیر پاکت مرا در دامان پر محبت به حد رشد رساندی! خوشا به احوالتان اگر در راه خدا و پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) و حضرت فاطمه و حسین(ع) زندگی کنید و حسین و زینب وار پیام رسان انقلاب اسلامی و خون شهدا باشید. خون بی ارزش من لایق آن نیست که در مصیبتم ناراحت شوید، بلکه اگر مایلید گریه کنید، برای مصیب تهای وارده بر حضرت ابا عبدالله الحسین و فاطمه زهرا سلام الله گریه کنید. مادرم! ناراحت نشو؛ تو فرزندت را به اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی تقدیم کرده ای. فرزند تو راه حسین را شناخت و با شناخت و آگاهی در این راه قدم گذاشت. از بد زبانی منافقان نهراسید که خداوند یار صابران است." والله مع الصابرین ". وسایل و کتاب های مرا بفروشید و به همراه وجوه نقدی که دارم در راه اسلام خرج کنید. سه روز روزه برایم بگیرید، نماز قضا هم برایم بخوانید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را در همه جهان خواستارم.