آنچه از زندگى کوتاه شانزده ساله خود آموخت ، چگونه زیستن و چگونه مردن بود . سلوک معنوى
خود را از همان دوران نوجوانى آغاز کرد و پله پله تا ملاقات خدا حرکت نمود . روز هاى دوشنبه و
پنج شنبه را بنا به توصیه خود سازى امام (ره) روزه مى گرفت . خوابش کم بود و مطالعاتش بسیار. قرآن را
زیاد قرائت مى کرد و نماز ها را با قرائت صحیح مى خواند. همواره مى خواست مستقل باشد و نه سربار
خانواده. در کار کشاورزى به پدرش کمک و حاصل دسترنج خود را به جبهه ها هدیه مى کرد.
بر اساس علاقه اش به علوم و معارف اهل بیت (ع) به حوزه علمیه رفت و به کسب علم پرداخت؛ اما
وظیفه الهى اش را در جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام فراموش نکرد و آخرین صفحه زندگى خونینش
را پس از هفت ماه مجاهدت در جبهه در عملیات والفجر 4 ورق زد و با ترکش خمپاره هاى صدامیان،
وجودش را به بهاى بهشت الهى فروخت . ذوق شعرى این شهید بزرگوار جلوه اى از اندیشه پاک و
بى آلایش اوست :
به نام آنکه در این دار فانى ندارد یک نخود جز نیک کارى
به نام آنکه با اَبدال هم خوست بهشت جاودان همراه با اوست
توصیه می کنم با همدیگر برادر باشید و در کارها همدیگر را یارى کنید، در کارهاى خوب و مشکل از براى رضاى خداوند سبقت بگیرید.