شهید محمد مهدی فقیهی در سال 1332 در خانواده ای متدین در اصفهان به دنیا آمد. در دبیرستان از شاگردان ممتاز بود و فعالیت های مذهبی سیاسی خود را از ابتدای نوجوانی آغاز کرد واز همان دوران در جلسات علنی و غیر علنی ضد رژیم شرکت فعالانه داشت.
او در سال 1351 وارد رشته داروسازی دانشگاه اصفهان شد و از فعالین مسجد دانشگاه محسوب می شد و مبارزه با شاه را در آنجا ادامه داد. همچنین در آن زمان همراه گروه های پزشکی به کهکیلویه و بویر احمد برای کمک به مردم محروم می رفت.
شهید محمد مهدی فقیهی یک بار توسط ساواک و بار دیگر توسط گارد رژیم دستگیر شد، همچنین ساواک برای جستجوی اعلامیه و.. به خانه آنها ریخت و خانواده اش را مورد آزار و اذیت قرار داد.
وی پس از انقلاب فعالیت خود را در دفتر مرکزی جهاد سازندگی ادامه داد و به ارائه طرح ها ی ابتکاری و نو در زمینه خودکفایی دارویی پرداخت از جمله طرح های او تهیه مواد اولیه دندان سازی و پارافین مایع با همکاری سازمان صنایع ملی و تهیه ژل منیزیم و مواد اولیه شربت های ضد اسید معده و سایر مواد آلی بود.
ایشان چند ماه قبل از شهادت، به نمایندگی جمهوری اسلامی از طرف سازمان صنایع ملی به سرپرستی گروهی روانه هندوستان شد تا به انتقال تکنولوژی دارویی به ایران همت گمارد و با شروع جنگ تحمیلی ابتدا به عنوان پزشک وارد لشگر نجف اشرف و سپس عازم جبهه شد و به عنوان رزمنده به مبارزه پرداخت و در سال1362 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه
پروردگارا ! قافله شهیدان و اسران و محرومان در افق خونبار انقلاب در حرکت است، ما را بدان متصل کن
- خدایا ! ما را بصیرتی ده که به هر چه می نگریم تو را ببینیم
- یکی از آیات و نشانه های رحمت خداوند انقلاب عظیم الشأن اسلامی است که ما با درک انقلاب بسیاری از آیات خدا را بیشتر و بهتر درک کردیم.
- اگر این انقلاب نبود، ایثارها و فداکاریها و حما آفرینی ها در جبهه ها شکل نمی گرفت و اگر این انقلاب نبود، ما شاهد جوانانی نبودیم که چون حضرت علی اکبر در راه امام خود جان هدیه کنند و چون حضرت قاسم شهید شوند.
- از برکتهای دیگر این انقلاب اینکه ما همدیگر بهتر شناختیم و راه و رسم روابط اسلامی را فرا گرفتیم مکتبهای منحط مادی و شرک آلوده بقدری ازهان جوانان ما را مشغول کرده بود که با اسم اسلام به شرک و به اسم ارزش ، ضد ارزش و بدانیم جامعه آزاد، جامعه ای در بند هوسها و تمایلات نفسانی بر ایمان ترسیم می کردند.
از در و مادرم می خواهم که از من راضی باشند و بدانند آنچه واقع شده عیناً خواست خداست و من با توجه کامل به این راه رفته ام و بر اساس نیتی که کرده بودم حتماً بایستی مبه جبهه می رفتم و دعا کنید که خدا نیت مرا قبول کند و خودشان هم راضی و خوشحال باشند که در راه خدا کاری انجام شده باشد. شاید صبر آنها از هر جهادی در راه خدا بزرگتر باشد.
خواهر بزرگترم هم باید بداند آنچه وظیفه الهی اوست که همانا سعی در رشد و کمال و تقرب به سوی خداست انجام دهد و هرگز ضعف به خود راه ندهد.
باز هم از خانم (همسرش) که خیلی در این مدت محبت کردند علی رغم کوتاهی های من به خاطر ایمان استوار که دارند و این قدر خوش قلب هستند نسبت به همیشه خوبی و صمیمیت نشان داده اند می خوتهم که مرا ببخشند و انشاء الله صبر و سکوت و انتظار فرج را که از عبادات مهم است همواره سر لوحه کار قرار می دهند و برای من دعای آمرزش بکنند و بدانند آنچه خدا می خواسته باید انجام می شد و همین بهترین خیر است.
انشاء الله خود شما هم مرا ببخشید و برای من دعا و طلب آمرزش کنید اگر کسی از من طلبی دارد یا نسبت به او ناروایی از من سرزده سعی شود رضایت او هم فراهم شود همه باید برای عزت اسلام و مسلمین تلاش کنیم و برای طول عمر امام و رهبر بزرگوارمان دعا کنیم و خدا تنها اجابت کننده دعاهاست و عاقبت امور به دست اوست.
سلام بر همه دوستان و کسانی که تابع راه هدایت به سوی خدا هستند.