شهید سعید مصدق خواه، این شاگرد مکتب توحید، یکی از این هدایت یافته گانی بود که به لقاءالله پیوست. او پروانه ای بود که پیوسته طالب دیدار معبود بود. زیبایی ایمان در سیمایش موج می زد و تقوا را در گام هایش تجسم می بخشید. او تشنه عبادت بود، همیشه باوضو بود، قرآن را هم دم خود کرده بود و نماز جماعت و دعا را هی چگاه فراموش نم یکرد.
او که روحش پرورش یافته دعا بود، به عبادت عشق می ورزید و دوستان و نزدیکان را هم به عبادت همراه با معرفت و مطالعه در قرآن و حدیث دعوت می کرد. به مکتب ش هید مطهری عشق می ورزید و با کتابخانه ای که در منزل تهیه کرده بود، دیگران را به مطالعه تشویق می کرد. او معلمی بود برای همه؛ در خانواده و در محله و شهر و در مدرسه همگان را به اسلام و امام دعوت م یکرد. به کودکان، این سرمای ههای انقلاب توجهی خاص داشت و پیوسته در فکر برنامه ریزی برای هدایت و پرورش اسلامی نوجوانان بود. او از طرفداران حقیقی خط ولایت بود و این را با عشق نشان می داد؛ زیرا که به شدت از حرف زدن و ادعا کردن بیزار بود. ضعف و سستی در وجودش راه نداشت و اگر مطلبی را راست می یافت، تا آخر از آن دفاع می کرد . و کارهایش همه برای خدا بود و اخلاص فراوانی داشت. از نظر سیاسی چه قبل از انقلاب و چه پس از آن فعالیت شدیدی داشت. قبل از انقلاب وی یکی از نیروهای فعال در امر توزیع و تکثیر اعلامیه و برپا کننده جلسات مخفی بود و طراحی و اجرا ی راهپیمای ی ها را به عهده داشت.
پس از پیروزی انقلاب در سال 1358 با قبولی در رشته ریاضی به دانشگاه راه یافت و دانشگاه محلی شد برای خود سازی و فعالیت های سیاسی بیشتر شهید که در این زمان وی یکی از طر فداران خط امام و ولایت فقیه بود. او با آن اعتماد به نفسی که داشت به شدت به امام اعتقاد داشت و سخن او را حجت می دانست و با تمام توان به دستورات امام عزیز عمل م یکرد. سعید هم زمان با تحصیل، به تدریس در دبیرستان های سطح شهر می پرداخت و با این حال از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان بود. او همیشه صبور و خوش برخورد بود و هیچ گاه خنده از لبانش رخت بر نمی بست.
با آغاز جنگ تحمیلی، او که عاشق بود و با عشق حسینی عمری سوخته و ساخته بود، به سوی جبهه ها حرکت کرد و با حضور در سنگر رزم ، این بار از نزدیک به دفاع از اسلام پرداخت. وی چندین بار در جبهه حضور یافت و سرانجام لحظه ای که یک عمر در انتظارش بود فرا رسید و در گرما گرم نبرد قامتش در دامن خون قرار و آرام گرفت و روحش به پرواز درآمد و به این ترتیب در عملیات والفجر 4 در تاریخ 29/7/62 به دیدار معبود شتافت .
قال علی(ع): اوصیکما و جمیع ولدی و من بلغه کتابی بتقوی الله و ان لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما ولا تأسفا علی شئی منها زوی عنکما و قولا بالحق و اعملا للاجر و کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا. شما دو نازنین فرزند من (امام حسن و امام حسین) و شما ای فرزندان اکنون و آینده دنیا! سفارش هایم را بشنوید و به قلب بسپارید و با عمل و کردار نیک از آن استفاده کنید.
پیش از همه وصیت من آن است که در همه حال پارسا و پرهیزکار باشید و خداوند بزرگ را در پنهان و آشکار ناظر و مراقب بدانید. دنیا را نخواهید که او خود به دنبال شما عاشقانه خواهد افتاد، و هر چه دلربایی و عشوه م یکند، دلباخته و مجذوبش نشوید که سخت ناپایدار و پر فریب است. حق گو باشید و با صریح ترین لهجه حق را بیان کنید و جز رضایت پروردگار ، از این عمل نتیجه ای نخواهید. یار ستمدیدگان و مستمندان باشید و با جان ناپاک ستمگر پیمان سخت دشمنی و عداوت ببندید.
برادران عزیز و گرامی! آنچه در مطلع سخن آمد قسمتهایی از وصایای حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب(ع) خطاب به فرزندان خود و فرزندان آینده خود و شیعیانش (من بلغه کتابی) است که در آخرین لحظات زندگی خود وصیت و سفارش می کند و من نیز وصیت و سفارشی جز آن ندارم؛ چون او خود شیعیانش را با این کلمات و جملات بلیغ و فصیح و در عین حال ساده راهنمایی و هدایت می کند. ما که ادعای شیعه علی(ع) بودن را داریم، هر کدام فرد فرد موظف به انجام اوامر او هستیم تا دریچه های هدایت و رحمت الهی بر رویمان گشوده شود.
حکومت اسلامی ما پس از پنج سال حکومت اسلامی حضرت علی (ع)، اولین حکومت اسلامی در جهان است که باید شدیداً حفظ و تقویت شود تا هر چه پرخروش تر و کوبند ه تر مستکبران جهانی را نابود کند و زمینه ساز حکومت اسلامی حضرت مهدی (عج ) شود و با ظهور و حاکمیت مطلق اسلام سراسر گیتی را فرا گیرد.
اما حفظ و تداوم این انقلاب عظیم اسلامی وابستگی شدید به اعمال و کردار تک تک ما دارد. یعنی اگر ما آنچنان که اسلام می خواهد یک انسان متعهد، انقلابی و مکتبی باشیم، می توانیم ادعا کنیم که عضوی از حکومت اسلامی و تداوم بخش آن هستیم . حتی ریزترین و کوچک ترین اعمال ما زیر ذره بین قرار دارد. اکنون کلّیه مستضفعان جهان به ما و انقلاب ما و سرنوشت حکومت اسلامی ما چشم دوخت هاند و امید آنها به پیروزی این انقلاب است.
یکی از بزر گترین شرایط قبول اعمال ما نزد خدا اطاعت از ولی امر و ولایت فقیه است:"بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذّین امنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و اتّقوا الله انّ الله سمیع علیم (حجرات /1). ای کسانی که ایمان آورده اید. از خدا و رسولش پیشی مگیرید و از خدا پروا کنید چرا که خدا شنوا و داناست.همان گونه که در این آیات مبارکه آمده است ، هر فرد که خود را مؤمن می داند باید:
1- تقدم بر خدا و رسول او(رهبر) مجوید.
2- صدای خود را از صدای پیامبر (رهبر یا اولی الامر)بلندتر نکند و از او جلو نیفتد.
3- حالت تسلیم و خشوع در مقابل پیامبر داشته باشد.
بنابراین ما باید اکنون در مورد امام بزرگوارمان این چنین باشیم و اصل ولایت فقیه را با نهایت سعی و کوشش حفظ کنیم و از او اطاعت بدون قید و شرط داشته باشیم و همیشه دعا کنیم که خدا بر عمر او بیفزاید و تا انقلاب حضرت مهدی(عج) او را در سلامت نگهدارد. وظیفه بسیار خطیر دیگر ما حضور و شرکت فعالانه در صحنه های انقلاب ، از قبیل شرکت در نمازهای جمعه و جماعت و مراسم، راهپیمای ی ها و شرکت و حضور فعال در جریانات سیاسی کشور و جهان، و به فرموده حضرت علی(ع) دشمنی با ظالم و دوستی با مظلوم " کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا " برای ظالم دشمن و برای مظلوم کمک کار باشید ، در صحنه سیاست جهانی و رعایت اصل نه شرقی و نه غربی است.
والسلام
مصدق خواه