ايام دبيرستان او مصادف بود با روزهاى آتش و خون و مبارزه عليه رژيم منحوس پهلوى. منزل آن شهيد كانون مبارزه مردم شده بود. كتب انقلابى، نوار، عكس و رساله امام خمينى(ره) در آنجا نشر و پخش مى شد. در سال 56 براى غنى ساختن بنياد فرهنگ و اعتقادات نوجوانان روستا با همكارى دوستانش كتابخانه امام صادق(ع) را تأسيس كرد و آنجا را كانون مبارزه قرار داد.
با شور و دلدادگى در مدرسه علميه آيت الله يثربى ثبت نام كرد و به تحصيل معارف و علوم اهل بيت (ع) پرداخت. او در هنگام تحصيل هيچ گاه از ميادين مبارزه حق عليه باطل غافل نمی شد و همواره به ياد ملكوتيان خاك نشين بود.
روزهاى آخر در بحث توبه مى گفت: »از شرايط توبه واقعى آن است كه انسان با رنج، گوشت هايى
را كه از گناه روييده آب كند. « در اين حال رزمنده اى مزاحى كرد؛ اما حاج آقا حجازى با خنده گفت:
»آب كردن گوشت كه چيزى نيست؛ من همين الآن حاضرم، تمام بدنم را خاكستر كنم. « و آن روز
با خنده طى شد تا روز شهادتش 7/ 11 / 65 كه به صدق گفتارش پى برديم. او شهيد شد و پيكرش
پنجاه روز در شلمچه، خاك غربت خورد تا بر روى دستان لرزان مردم تشييع گرديد.
به جبهه آمد هام تا همراه نبرد با متجاوزان بعثى، نبردى سخت تر و شديدتر را با نفس خويش آغاز كنم و در اين راه از خداوند يارى می خواهم.