زندگی نامه
شهید محسن احمد پور در سال 1344 در اصفهان به دنیا آمد. او بعد از گذراندن تحصیلات متوسطه، دوره ی تربیت معلم را گذراند.
این شهید بزرگوار با شروع جنگ به عنوان نیروی بسیجی وارد جبهه شد و با سمت معاونت گروهان نیز خدمت کرد (لشکر امام حسین- گروهان یا زهرا).
شهید احمد پور از غواصان شیردلی بود که قبل از شروع عملیات ها برای پاکسازی به امواج بی کران می زدند. دست از جان می شستند و در آب را می شکافتند و دشمن را زمین گیر می کردند.
او دریا دلی بود که در عملیات والفجر 10 در حلبچه در تاریخ 25/12/66 در خون خود غلطید و با خضوع و خشوع بی مانندش به پیشگاه یکتای بی همتا شتافت.
وصیت نامه
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
شهادت می دهم به وحدانیت خداییت خدا و یکتایی او، آن که همه چیز و همه کس به ستایش و حمد و سپاس او مشغول و خدا را شاهد می گیرم که محمد بنده و آخرین رسول او و خاتم النبیین است و گردن می نهم به ولایت چهارده معصوم. حقیقتی که هر انسانی با آن در یک وهله از زمان رو به رو خواهد شد و در این رودررویی شکست را متحمل خواهد شد مرگ است، مرگ نه به معنای نابودشدن، بلکه مرگ بدین معنا که رخت بربستن از این دنیا و رفتن به دنیای دیگر. حال کسی سعادت نصیب او می شود که در دنیا بیشتر تلاش کرده و کسی به جنت و فردوس و بهشت وارد می شود که فرمان خدا را اطاعت کرده و از حلال و حرام او دوری جسته باشد و در بین تمامی انواع مرگ هیچ کدام به شیرینی و حلاوت شهادت در راه خدا نمی رسد و شیرینی که در شهادت فی سبیل ا... نهفته است را آن هایی چشیدند که در کربلا، ندای حسین را لبیک گفتند و در این زمان ندای امام امت را و به همین خاطر است که نیز این راه را پیش گرفتم شاید بتوانم ذره ای طعم آن شیرینی و نزدیک شدن به خدا را بچشم و مزمزه کنم و امیدوارم که خداوند ما را با شهیدان کربلا و انقلاب اسلامی محشور کند.
خدمت مادر عزیزم:
امیدوارم که خداوند به شما و به تمامی مادران و پدران عزیز داده، صبر عنایت فرماید و ثابت قدم فرماید برای ادامه راه شهیدان. مادر گرامی از شما کمال تشکر و قدردانی را به خاطر زحماتی که در طول زندگی برای تربیت این حقیر صرف کرده و از شیره جان مایه گذاشتی تا ما در رفاه باشیم را با تمام وجود ابراز می کنم و به خاطر این چند سال اخیر که پدر عزیزم فوت شد و مشکلات شما دو چندان شد نیز بسیار متاسفم و متاسفم که نتوانستم. چون نتوانستم حتی ذره ای از آن زحمات شما را تلافی کنم و در این شرایط شما را نیز ترک کردم و عازم به جبهه شدم و این تنها به خاطر انجام وظیفه ی الهی است که به گردن هر فرد مسلمان است و از شما تقاضا دارم که این حقیر را حلال کنید و مورد عفو و بخشش قرار دهید.
خواهران و برادران گرامیم:
ان شاء ا... که همگی شما این برادر حقیر و کوچکتر خود را می بخشید و اگر عملی ناشایست مرتکب شده ام که موجبات ناراحتی شما را فراهم آورده است از همه شما حلالیت می طلبم. خواهران و برادرانم امیدوارم که در کنار خانواده هایتان زندگی خوب و با صفا و پر نشاطی را سپری کنید و از آن لذت برید و در این زندگی پر از محبت خویش گل های روییده را پرورش دهید. فرزندانی که به شما در طول زندگی می رسند، دارای فطرتی پاک هستند و این وظیفه شما عزیزان است که فطرت آن ها را پاک نگه دارید و این نهال ها را به درخت پرثمر و پر از میوه تبدیل کنید و فرزندانی مسلمان و پر جنب و جوش تحویل جامعه اسلامی دهید.
و تنها پیام من به خانواده و هم وطنان عزیزم این است که بیشتر از پیش پیرو رهبر انقلاب باشید و قدر این رهبر و نظام جمهوری اسلامی را بدانید و اگر خدای ناکرده در گوشه و کنار جامعه مسئله ای پیش آمد که برای شما ناگوار است، آن را به کل نظام ربط ندهید و همیشه مصلحت جمع را به منافع شخصی ترجیح دهید.
در آخر از دوستان و آشنایان عاجزانه تقاضا دارم که اگر این حقیر غیبتی یا تهمتی یا عملی انجام داده ام که موجب ناراحتی شما است عفو فرمایید و حلال کنید.
والسلام
محسن احمدپور
25/10/1366