طلبه شهيد: رضا سليماني بار ديگر کولهبار همت خويش را بر دوش نهادم تا با عبور از دشت آلالههاي خونين، آلبوم خاطرات قلبم را سرشار از تصاوير زيباي شهدا نمايم. شهدايي که با گوش جان نداي حسين زمان خويش را شنيدند و با پاي جان به ضيافت نور شتافتند. آنان که با فرياد اللهاکبر، در محراب سنگرهاي جبهه، نماز عشق را به پا اشتند و از فرات عشق، جام شيرين ايمان را نوشيدند. سپس با بر تن نمودن پيراهن سرخ ايثار، جان خويش را در طبق اخلاص ، نثار راه معشوق نمودند. طلبه شهيد رضا سليماني در سال 1344 در شهر ديزيچه از توابع شهرستان مبارکه ديده به جهان گشود و او بعد از سپري کردن دوران شيرين کودکي و قدم نهادن در وادي بيکران معرفت و علم اندوزي راهي دبستان شد و ابتداييترين گامهاي خويش را جهت کسب معارف برداشت. بعدزا چند سال برداشت از خرمن علوم کلاسيک، عطش درون را با حضور در وادي نور و صفا سيراب کرد و جرعه نوش معرفت عشق شد. و با قدم نهادن، به عرصه روحانيت، بار امانتي عظيم را بر دوش کشيد. او به فراگيري دروس مقدماتي در مدرسه علميه شهيد محمد منتظري(ره) سهروفيروان پرداخت و سپس به شهر مقدس قم عزيمت نمود. و در سال 1362 آماده مبارزه با کفر و نفاق شد و قدم و به عرصه جنگ و جهاد گذاشت. او آنچنان عاشق حضور در پيشگاه الهي بود که سرانجام در محراب سبز نياز به شهادت رسيد با نواخته شدن شيپور جنگ و به حرکت در آمدن سپاهيان محمد در پيکار با دشمن زبون بعثي، غيرت مذهبي و ؟؟؟ دوستي او به جوش آمد و با خون سرخش دفتر ايمان خويش را گلگون نمود و به لقاء الهي نايل آمد. جزيره مجنون يادآور حماسهآفريني او در ميدان نبرد است که چه زيبا متع جان خويش را خالصانه به محضر دوست تقديم کرد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
«طلبه شهيد: رضا سليماني» و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون و گمان نكنيد، كسانيكه در راه خدا كشته شده اند، مردهاند، بلكه آنها زنده و در نزد پروردگار خود روزي ميخورند. قرآن كريم اكنون كه عاشقان كربلاي حسيني ميروند، تا آخرين ضربههاي مهلك خود را به پيكر پوسيده صدام و صداميان وارد آورند، بر ماست كه از هرگونه ياري و حمايت خود، دريغ نكنيم و به اين عزيزان كمك و ياري كنيم، زيرا اگر بيتفاوت باشيم، روز قيامت پيش آخرين فرستاده خدا، نبي اكرم(ص) و سالار شهيدان، حسين ابن علي(ع) و دخت گراميش، فاطمه زهرا(س) مسئول و روسياه خواهيم بود. در روايتي از امام حسين(ع) آمده است: لا ار الموت الا السعادة و ... يعني من مرگ با سعادت را بهتر از زندگي با ذلت ميدانم وبرايم شيرينتر است. وصيت من نسبت به ملت غيور و سلحشور اين است كه مبادا امام عزيزمان، پير جماران، ابر مرد تاريخ، بنيانگذار جمهوري اسلامي، خميني كبير را تنها بگذاريد و از او سرپيچي كنيد كه مسئول هستيد. مبادا رهرو و راه شهيدان نباشيد و رزمندگان عرصههاي توحيد را ياري نكنيد كه پيش خداوند مسئول هستيد. پدر و مادرجان! اميدوارم كه مرا حلال كنيد و ببخشيد اگر فرزند خوبي برايتان نبودم، چه بسيار زحمات زيادي براي من كشيديد تا مرا بزرگ كرديد و من نتوانستم، جبران كنم، اميدوارم كه روز قيامت درصحراي محشر، روسفيد باشيد و خداوند اجر و جزاي خير به شما عطا بفرمايد. والسلام عليكم و رحمه لله و بركاته فرزند حقير شما رضا سليماني